تابه کجا چنین شتابان..مگرمقصدکجاست؟

توجهی به گذشته وآنچه امید داشتیم،آینده ای که درآنیم وامیدی که هست..

تابه کجا چنین شتابان..مگرمقصدکجاست؟

توجهی به گذشته وآنچه امید داشتیم،آینده ای که درآنیم وامیدی که هست..

اللهم صل علی محمد وال محمدو عجل فرجهم

بایگانی

نابودی اسرائیل -پیش گویی

صمد ولی پور | چهارشنبه, ۶ آگوست ۲۰۱۴، ۰۷:۵۳ ب.ظ


پیشگویی قرآن در خصوص نابودی اسرائیل

  با  انفجار اتمی در سال 2036

مقدمه             

   طرح  سه موضوع مهم و اساسی شامل  1- پیش بینی نابودی اسرائیل 2- انفجار اتمی آنهم توسط جنگجویان فلسطینی 3- زمان دقیق انفجار بمب اتمی و نابودی اسرائیل در سال 2036    ، شاید در ابتدا عجیب و غیر قابل باور  بنظر برسد . اما  واقعیتی است که از 1400 سال قبل در قرآن با  شرح و توصیف دقیق اعلان شده است .

  در  تدوین این مجموعه ، هیچگونه نظر و تصورات شخصی اعمال نگردیده است   ،  فقط براساس نتایج بدست آمده  از  کار تحقیق  در قرآن  استوار می باشد. خوانندگان برای اطمینان از صحت مستندات  این مجموعه  «   پیشگوئی مهم تاریخی ، سیاسی » با نگاهی  به قرآن   ،حقیقت   بر شما   آشکار خواهد گردید  و  امیدی تازه  در  دل مسلمانان ایجاد خواهد شد و  (بقول قرآن)   ترسی شگرف  در  دل فاسدان اسرائیلی  ایجاد خواهد کرد .  با  اینکه بعنوان یک محقق ساخت  و استفاده از بمب اتم را مناسب   برای بشریت نمی دانم ، اما  ظاهرا  خداوند برای نابودی فاسدترین انسانه های روی کره زمین ، بدترین و مخربترین سلاح کشتار جمعی  را   برای  نابودی  کامل اسرائیلی ها   از سوی  جنگجویان فلسطینی  در نظر گرفته  است  .                                                                               

 پیشگویی قرآن در خصوص نابودی اسرائیل با انفجار اتمی در سال 2036

    توضیح مختصر در خصوص قرآن –  قرآن کتابی است که در حدود 1400 سال قبل ( سال 622  میلادی) از سوی خداوند به پیامبری بنام محمد نازل گردید و توسط چندین نویسنده بصورت کاملا یکسان نوشته شد و تاکنون بدون هیچگونه تغییری در آن به همان صورت اولیه در دسترس همگان قرار دارد.

   قرآن دارای موضوعات بسیار گوناگونی می باشد و شامل 114 سوره ( فصل ) که هر فصل نیز از تعدادی آیه تشکیل شده است. و کل آیات آن 6236 می باشد .

 پیشگویی مهم قرآن

  زمانی که قرآن نازل گردید در 1400 سال قبل کشوری بنام اسرائیل وجود نداشت ، اما سوره هفدهم قرآن بنام « اسرائیل » و دارای 111 آیه می باشد و آیات چهارم تا هشتم ، پیشگویی بسیار مهمی را در خصوص نابودی اسرائیل مطرح می نماید که بشرح زیر می باشد (عدد سمت راست شماره آیه و سمت چپ شماره سوره می باشد) :

 وَقَضَیْنَا إِلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا ﴿4﴾ فَإِذَا جَاء وَعْدُ أُولاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُوْلِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُواْ خِلاَلَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَّفْعُولاً ﴿5﴾ ثُمَّ رَدَدْنَا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَأَمْدَدْنَاکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَجَعَلْنَاکُمْ أَکْثَرَ نَفِیرًا ﴿6﴾ إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا ﴿7﴾ عَسَى رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا ﴿8﴾

 4 -17  ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات ) اعلام کردیم که دو بار در زمین فساد خواهید کرد و سلطه ظالمانه عظیمی براه خواهید انداخت .

  5 - 17  اما در زمان مجازات فساد اول ، گروهی از انسان های نیک ، جنگجو و نیرومند را بر شما مسلط نمودیم و خانه هایتان را جستجو نمودند و آن وعده انجام شد .

  6 -17  سپس شما را بر آنها مسلط می کنیم ، ثروت و پسرانتان را زیاد و جمعیت شما را بیشتر می کنیم.

  7-17   اگر نیکی کنید بخودتان نیکی می کنید و اگر بدی کنید باز هم به خودتان می کنید. اما زمانیکه وعده دوم فرا رسد ، آثار ترس، غم و اندوه در چهره هایتان ظاهر می شود. داخل مسجد ( اقصی ) می شوند ، همانطور که در دفعه اول وارد شدند . بر هر چیز مسلط گردند، نابود می کنند .

  8-17  امید است پروردگارتان به شما رحم کند ، هر گاه برگردید ، ما باز میگردیم و جهنم را زندان سخت کافران قرار دادیم .

  • صمد ولی پور

تولد داعش

صمد ولی پور | چهارشنبه, ۶ آگوست ۲۰۱۴، ۰۷:۱۴ ب.ظ


داعش چگونه متولد شد
اسلام تایمز: “دولت اسلامی در عراق و شام” یا “داعش ” گروه مسلحی است که با تفکرات سلفی افراطی و تروریستی، این روزها عراق و سوریه را ناآرام کرده است.
خط امام
داعش چگونه متولد شد
این گروه همانطور که از نامش پیدا است، در عراق و سوریه فعال است، و سرکرده این گروه تروریستی “ابوبکر البغدادی” نام دارد.

گروه “دولت اسلامی در عراق” در ۱۵ اکتبر ۲۰۰۶ و پس از نشست شماری از گروه‌های مسلح در عراق شکل گرفت. در این نشست “ابوعمر البغدادی” به عنوان سرکرده آن تعیین شد.

این گروه از زمان تشکیل در سال ۲۰۰۶ عملیات و حملات تروریستی بسیار را در عراق برعهده گرفت.

ابوبکر بغدادی

پس از هلاکت “ابوعمر البغدادی” در ۱۹/۴/۲۰۱۰ “ابوبکر البغدادی” به عنوان جایگزین وی معرفی شد.
با روی کار آمدن ابوبکر البغدادی، دامنه عملیات و حملات این گروه تروریستی وسعت گرفت و همزمان با آغاز بحران در سوریه، عناصر این گروه در سوریه نیز فعال شدند.

* تشکیل “جبهه النصره” در سوریه


گروه “جبهه النصره لاهل الشام” در اواخر سال ۲۰۱۱ و با آغاز بحران و جنگ در سوریه به عنوان شاخه گروه “دولت اسلامی در عراق” تشکیل شد و به سرعت به یکی از گروه‌های مطرح در این عرصه تبدیل گشت.


عناصر جبهه النصره در حال قتل سوریها

سرانجام در ۹/۰۴/۲۰۱۳ ابوبکر البغدادی سرکرده “دولت اسلامی در عراق” در پیامی صوتی ادغام “جبهه النصره” و “دولت اسلامی در عراق” را اعلام کرد تا بدین ترتیب گروه “دولت اسلامی در عراق و شام” شکل بگیرد.

عناصر “داعش” از اواخر دسامبر ۲۰۱۳ و اوایل سال ۲۰۱۴ و با آغاز عملیات نیرهای ارتش عراق برای پاکسازی الانبار، وارد شهر فلوجه در این استان شدند.

* هدف از تأسیس داعش


پس از تشکیل گروه “توحید و جهاد” به سرکردگی “ابومصعب الزرقاوی” در سال ۲۰۰۴ و بیعت او با “اسامه بن لادن” سرکرده سابق “القاعده”، این گروه به شاخه سازمان القاعده در عراق تبدیل شد.

این گروه با گسترش عملیات خود به یکی از قدرتمندترین گروه‌های تروریستی در عراق تبدیل شد، تا اینکه الزرقاوی در سال ۲۰۰۶ در اظهاراتی ضبط شده به صورت مصور از تشکیل “شورای مجاهدین” به سرکردگی “عبدالله رشید البغدادی” خبر داد.

پس از هلاکت زرقاوی در سال ۲۰۰۶ “ابوحمزه المهاجر” به عنوان سرکرده این گروه تعیین شد. در پایان آن سال نیز گروه “دولت اسلامی عراق” به ریاست “ابوعمر البغدادی” تشکیل شد.

در۱۹/۰۴/۲۰۱۰ نیروهای مشترک عراقی و آمریکایی در عملیاتی در منطقه “الثرثار” منزلی را که “ابوعمر البغدادی” و “ابوحمزه المهاجر” در آن پناه گرفته بودند، هدف قرار دادند. با شدت گرفتن تبادل آتش، جنگنده‌ها آن منزل را بمباران کردند که در نتیجه آن این دو تروریست از پای در آمدند.

اجساد این دو تروریست در معرض دید عموم گذاشته شد.

یک هفته بعد این گروه در بیانیه‌ای در اینترنت به هلاکت این دو تروریست اذعان کرد و پس از حدو ۱۰ روز “ابوبکر البغدادی” به عنوان جانشین و سرکرده جدید تعیین شد. “الناصر لدین الله سلیمان” نیز به عنوان وزیر جنگ معرفی شد.


* مناطق حضور عناصر “داعش“


داعش در عراق

عراق


عناصر داعش در مناطق محدودی از برخی استان های عراق به ویژه استان “الانبار” حضور دارند و عملیات تروریستی در کل عراق را پوشش می دهند. بر اساس گزارش ها و آمار منتشر شده، داعش در نیمه دوم سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۱۴۰۰خانه را در عراق منفجر و ویران کرد. طی این حملات ۱۹۹۶ نفر کشته و ۳۰۲۱ نفر زخمی شدند. عناصر داعش در ۲۰ خرداد ۹۳ در اقدامی بی سابقه به موصل مرکز استان نینوا یورش برده و ظرف چند ساعت این شهر را تصرف کردند. آنان همچنین چند روستا در صلاح الدین را تحت کنترل خود در آوردند. سلاح ها و مهمات و تجهیزات کشف شده از عناصر داعش بیانگر گستردگی حمایت های خارجی از این گروه تروریستی در عراق است. دولت عراق بارها عربستان را به حمایت از این تروریست ها در عراق متهم کرده است.



نحوه ورود عناصر داعش به سوریه و محل استقرار آنها

سوریه


عناصر داعش در سوریه در مناطقی از استانهای “رقه”، “حلب”، “حومه لاذقیه“، “ریف دمشق”، “دیرالزور”، “حمص”، “حماه”، “حسکه” و “ادلب” پراکنده هستند و در برخی از این مناطق نیز کنترل کامل را به دست گرفته‌اند. تصمیم این گروه تروریستی برای تحت کنترل در آوردن دیگر گروه های مسلح در سوریه به درگیریهای خونباری میان این گروه های تروریستی منجر شده است.


* اختلاف داعش و جبهه النصره از کجا شروع شد


ایمن الظواهری


با آغاز اختلافات و درگیری‌ها بین عناصر جبهه النصره و داعش در سوریه، سرانجام “ایمن الظواهری” سرکرده القاعده تصمیم “ابوبکر البغدادی” رئیس گروه دولت اسلامی در عراق برای ادغام گروه خود با جبهه النصره را لغو کرد.

الظواهری تأکید کرد که فعالیت های “دولت اسلامی در عراق” فقط به عراق منحصر شود.

ولی این موضوع برای سرکرده داعش خوشایند نبود، به صورتیکه البغدادی، در نواری صوتی اعلام کرد که با درخواست ایمن الظواهری، برای لغو گروه داعش و جدایی از جبهه النصره، مخالف است.

وی گفت: “گروه دولت اسلامی عراق و شام تا زمانی که نبض ما می‌زند و خون در رگ‌هایمان جاریست باقی خواهد ماند و ما حاضر به عقب نشینی و چانه زدن نیست.”

* حامیان داعش چه کسانی هستند


عناصر گروه داعش مانند “جبهه النصره” از بی رحم ترین تروریست های حاضر در سوریه و عراق هستند. فیلم‌ها و تصاویر منتشر شده از جنایت های این گروه تروریستی موجب شد که حامیان گروه‌های مسلح در سوریه مدعی شوند که از این گروه حمایت نمی‌کنند. حتی برخی گروه‌ها نیز برای افزایش دریافت حمایت های بین المللی خود را مخالف این گروه جلوه داده و با داعش وارد جنگ شده‌اند.

با توجه به گستردگی کمک‌های مالی، تسلیحاتی و لجستیکی که با آغاز جنگ در سوریه به این کشور سرازیر شده است؛ تلاش گروه‌های مسلح به ویژه داعش برای دستیابی هرچه بیشتر به این کمکها و سلطه بر گروه‌های دیگر شدت گرفت که این امر موجب آغاز جنگ و درگیری گروه‌های مسلح با یکدیگر شد.

اما با وجود اعلام برائت حامیان گروه‌های مسلح از داعش و جبهه النصره، کمکهای حامیان خارجی همچنان به دست این دو گروه می‌رسد. این کمکها در قالب حمایت های مالی، تسلیحاتی، لجستیکی، اطلاعاتی، آموزشی و غیره از سوی حامیانی مانند عربستان و قطر و ترکیه به همراه چند کشور غربی، موجب ادامه جنگ و ویرانی در سوریه شده است.

تابعیت و هویت اعضای داعش پس از کشف اجساد و یا دستگیری اعضای این گروه تروریستی نشان می دهد که بیشتر این تروریست ها با همکاری برخی طرف های منطقه ای از عربستان، لیبی، یمن و چند کشور دیگر جمع آوری و سازماندهی شده اند.

سلاح و مهمات و تجهیزات این گروه نیز بیانگر حمایت گسترده مالی و تسلیحاتی طرف های منطقه‌ای مانند عربستان و قطر از این گروه تروریستی است.

* فرماندهی و تشکیلات


گروه داعش یک ساختار سازمانی دارد که متشکل از امرای مناطق و مجالس “شورای مجاهدین” و فرماندهان عملیاتی است اما این امور سازمانی و تشکیلاتی به طور کاملا محرمانه است و برخی پژوهشگران امور سیاسی اشاره می کنند که فرماندهان داعش در سوریه از امرای شبکه القاعده در عراق دنباله روی می کنند
  • صمد ولی پور

راه علاج فلسطین،.........

صمد ولی پور | دوشنبه, ۲۸ جولای ۲۰۱۴، ۰۱:۲۹ ق.ظ
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان:
راه علاج فلسطین، نابودی رژیم صهیونیستی است/ مقاومت مسلحانه به کرانه باختری گسترش یابد
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۵۹
 
رهبر معظم انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: کسی گمان نکند اگر موشکهای غزه نبود رژیم صهیونیستی کوتاه می آمد، چرا که در کرانه باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است اما این رژیم، مردم آنجا را نیز کشتار و تحقیر می کند.
راه علاج فلسطین، نابودی رژیم صهیونیستی است/ مقاومت مسلحانه به کرانه باختری گسترش یابد
به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حدود هزار دانشجو از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی عصر امروز با حضرت آیت الله خامنه ای دیداری 2 و نیم ساعته داشتند تا رودررو، دغدغه ها، مطالبات و دیدگاههای جامعه دانشجویی را با رهبر انقلاب اسلامی مطرح کنند و در سخنان و پاسخهای ایشان، به تأمل در اولویتها و مسائل مختلف منطقه و کشور بپردازند. 

حضرت آیت الله خامنه ای پس از شنیدن سخنان 90 دقیقه ای نمایندگان تشکلها و گروههای دانشجویی، با تحسین روحیه «پرنشاط، مطالبه گر، متفکرانه، منتقدانه و در عین حال مسئولانه» جامعه دانشجویی، به تبیین ریشه ها و عوامل حوادث دردناک غزه پرداختند و تأکید کردند: این جنایات خارج از تصور، واقعیت ذاتی رژیم گرگ صفت و کودک کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است ضمن اینکه دفاع وقیحانه آمریکا و غرب از جنایات صهیونیستها باید به عنوان یک تجربه مهم، در «شناخت، نگاه و برخورد» همه ما با غرب اثر بگذارد و بفهمیم که واقعیتها و حقیقت امریکا، همین است و ملت ایران نیز روز قدس با خروش عظیم خود، نشان می دهد  که یار مظلوم و دشمن ظالم است. 

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مصائبی که بر مردم مظلوم غزه می گذرد افزودند: این حوادث نمود «سیاست خشونت آشکار و مشت آهنینی» است که رژیم نامشروع و جعلی در عمر 66 ساله خود، بارها و بارها با افتخار و گستاخی آن را به اجرا درآورده است.

ایشان تأکید کردند: همانگونه که امام خمینی می فرمود اسرائیل باید از بین برود البته نابودی اسرائیل به عنوان تنها راه علاج واقعی، به معنای از بین بردن مردم یهود این منطقه نیست بلکه برای این کار منطقی، ساز و کاری عملی وجود دارد که جمهوری اسلامی آن را در مجامع بین المللی ارائه داده است

ایشان افزودند: براساس این ساز و کار مورد پسند ملتها، مردمی که در این منطقه زندگی می کنند و اهل و متعلق به آنجا هستند در یک رفراندوم حکومت مورد نظر خود را اعلام می کنند و از این طریق، رژیم غاصب و جعلی از بین خواهد رفت

رهبر انقلاب افزودند: البته تا زمانی که به یاری پروردگار، این رژیم سنگدل و آدمکش نابود شود، برخورد قدرتمندانه و مقاومت قاطعانه و مسلحانه، راه علاج این رژیم ویرانگر است. 

ایشان خاطرنشان کردند: کسی گمان نکند اگر موشکهای غزه نبود رژیم صهیونیستی کوتاه می آمد، چرا که در کرانه باختری موشک یا تفنگ وجود ندارد و تنها سلاح مردم، سنگ است اما این رژیم، مردم آنجا را نیز کشتار و تحقیر می کند. 

رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری تحقیر و مسموم شدن یاسر عرفات به دست صهیونیستها افزودند: اشغالگران، حتی ملاحظه سازشکاران را نمی کنند و فقط در صورت برخورد مقتدرانه فلسطینی ها، احتمال کوتاه آمدن آنها وجود دارد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تلاش صهیونیستها برای آتش بس گفتند: رژیمی که خارج از «حد تفکر و تصور بشر» جنایت می کند با مقاومت قدرتمندانه فلسطینی ها، بیچاره شده و دنبال چاره کار است و این ثابت می کند که صهیونیستها فقط زبان قدرت را می فهمند. 

رهبرانقلاب افزودند: با توجه به همین واقعیات، ما معتقدیم کرانه باختری نیز باید مانند غزه مسلح شود و کسانی که علاقه مند به سرنوشت فلسطین هستند در این زمینه فعالیت کنند تا رنج و محنت مردم فلسطین، در پرتو دست قدرتمندآنها، و ضعف دشمن صهیونیست، کاهش یابد. 

ایشان حمایت سیاسی از مردم غزه را وظیفه همه ملتهای مسلمان و غیرمسلمان خواندند و با اشاره به اعلام تنفر ملتها از رژیم وحشی اسرائیل تأکید کردند: انشاءالله در روز قدس دنیا خروش عظیم ملت ایران را خواهد دید و ملت نشان خواهد داد که انگیزه حمایت از فلسطین، همچنان در این سرزمین اسلامی، قدرتمند و موّاج است. 

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به شعار نه غزه نه لبنان فتنه گران افزودند: عده ای می خواستند با این شعار، حقیقت ملت ایران را معکوس نشان دهند اما مردم نگذاشتند و در روز جمعه نیز بار دیگر نشان خواهند داد که همیشه یار مظلوم و خصم ظالم هستند. 
  • صمد ولی پور

سرزمین موعــــود؟

صمد ولی پور | دوشنبه, ۲۸ جولای ۲۰۱۴، ۰۱:۰۹ ق.ظ
سرزمین جعلی؛ 'اسرائیل بزرگ' یا ارض موعود کجاست؟ +نقشه

 
اسد و ژنرال مصطفی بن طلّاس، وزیر دفاع سوریه همچنین ادّعا نمودند که در ورودی کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) نقشۀ برجسته‌ای وجود دارد که گسترۀ سرزمینی واقع از نیل تا فرات را نشان می‌دهد. بر اساس گواهی عرفات این نقشۀ برجسته ۳۲ سال پیش، از ورودی کنست برداشته شد، امّا در سال ۱۹۸۹ م. پس از دیدار و مذاکرات بوش (پدر) و گورباچف در «مالتا» این نقشه مجدّداً در ورودی کنست نصب شد
سرزمین جعلی؛
به گزارش جهان، مرزهایی که برای ارض موعود در تورات مشخّص گردیده است و اینکه این مرزها کدام سرزمین‌ها و کشور‌های عصر حاضر را در بر می‌گیرد، بسیار قابل تأمّل و حائز اهمّیت است. در این باره نقشه‌ای که بیش از همه مورد قبول واقع گریده و وسعت سرزمینی آن را مشخّص می‌سازد، توسط اسرائیل شاهاک در کتاب «تاریخ و دین یهود و سنگینی سه هزار ساله» چنین توضیح داده می‌شود:

ارض موعود بر روی گسترۀ هفت کشور واقع شده در حدّ فاصل نیل تا فرات، از دشت‌های «تورس»۱ تا کرانه‌های حوزۀ رود «مراد» (عجزمندی) واقع در شمال شرقی «ترکیه» و در جنوب از خطّ «عقبه» تا «بصره» ترسیم شده است. چشم پوشی از آن به هیچ وجه ممکن نیست. این یک پیمان است و تا تحقّق آن(تلاش‌ها) ادامه خواهد یافت. (تئودور هرتزل)

این نقشه به صورت شماتیک در زیر نشان داده شده است.

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000372/nf00372272-1.jpg

البته سردمداران اسرائیل فراخور تحولات جهانی و به مرور زمان مرزها و کشورهای مشمول اسرائیل بزرگ را تغییر داده اند!
  • صمد ولی پور
گزارشی درباره بزرگ‌ترین دروغ تاریخ/بخش پایانی
فاجعه اصلی به علت فروش چند هکتار زمین توسط چند فلسطینی نبوده، بلکه صهیونیست‌ها با زور اسلحه صاحبان اصلی فلسطین را آواره ساخته و زمین‌های آن‌ها را مصادره کرده، سپس در جریان جنگ سال 1967 با ارتش‌های عرب بقیه سرزمین فلسطین را نیز اشغال و پس از آواره‌ کردن فلسطینیان، زمین‌های آن‌ها را مصادره کردند.
به گزارش خبرنگار دفاعی- امنیتی باشگاه خبرنگاران، بررسی زوایای مختلف شایعه‌ دروغین «فروش زمین توسط فلسطینیان» از اهمیت خاصی برخوردار است

دفتر حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در تهران با انتشار کتابچه‌ای با عنوان «فروش زمین: واقعیت یا شایعه» نوشته است: 

این دروغ بزرگ در بیشتر کشورهای اسلامی شایع شده و در واقع یکی از شایعات و دروغ‌پردازی‌های صهیونیست‌ها و ایادی‌ آن‌ها به شمار می‌رود. مهم‌ترین این ادعا‌ها و شایعات این است: «ملت فلسطین سرزمین خود را به یهودیان فروختند، پس چرا از ما می‌خواهند سرزمینی را آزاد کنیم که فروخته شده و پول آن هم گرفته شده است؟»


  
انقلاب بزرگ فلسطین از 1936 تا 1939  
 
انقلاب بزرگ فلسطین یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌ها در تاریخ نوین فلسطین است. این انقلاب در 15 آوریل سال 1936 و به دست یک گروه قسامی به رهبری «شیخ فرحان السعدی»‌ و با قتل دو یهودی آغاز شد. پس از آن حوادث مختلفی روی داد که واکنش‌های شدید و خشمگینانه طرف عربی و یهودی را به دنبال داشت. در تاریخ 20 آوریل همان سال ملت فلسطین دست به اعتصاب عمومی زد. 

از دیگر رخدادهای این دوره باید به وحدت احزاب عربی فلسطین و همچنین تشکیل کمیته عالی عربی به ریاست حاج امین الحسینی اشاره کرد. 
 
کمیته مذکور در 25 آوریل سال 1936 تشکیل شد و بر تداوم اعتصاب تا تحقق خواسته‌های ملت فلسطین در تشکیل یک دولت فلسطینی و توقف مهاجرت یهودیان تاکید داشت. اعتصاب عمومی فلسطینی‌ها 178 روز (در حدود شش ماه) به طول انجامید و به عنوان طولانی‌ترین اعتصاب عمومی در تاریخ جهان به ثبت رسید. 

این اعتصاب عمومی در فلسطین با انقلاب بزرگ همراه بود. مرحله اول انقلاب بزرگ فلسطین در 12 اکتبر سال 1936 و به درخواست پادشاهان و روسای کشورهای عربی و به منظور ایجاد بستری مناسب برای حضور گروه تحقیق انگلیسی و بررسی اوضاع فلسطین و ارائه نتایج تحقیقات متوقف شد. 

کمیته پیل نتایج تحقیقات خود را در سال 1937 ارائه داد و پیشنهاد کرد که فلسطین میان یهودی‌ها و عرب‌ها تقسیم شود. پیشنهاد کمیته پیل شعله‌های انقلاب را مجددا در میان مردم برانگیخت که نشانه‌های آغازین آن را باید در ترور اندرو Andrews حاکم انگلیسی استان الجلیل به دست نیروهای قسامی جستجو کرد. 

استعمار انگلستان در پی ترور اندرو در 26 سپتامبر 1937 دست به اقدامات سرکوبگرانه شدیدی زد و مجلس اعلای اسلامی،‌ کمیته عالی عربی و کمیته‌های ملی را منحل کرد و در صدد بازداشت حاج امین الحسینی برآمد. 

ایشان در نیمه‌های اکتبر سال 1937 به لبنان رفتند و از همان جا هدایت انقلاب را به عهده گرفتند،‌ البته در این میان استعمارگران انگلیسی 4 تن از اعضای کمیته عالی عربی را بازداشت و به الجزایر و سیسیل تبعید کردند.  
 
انقلاب بزرگ فلسطین در تابستان سال 1938 دوباره اوج گرفت و مبارزان موفق شدند کنترل برخی از مناطق روستایی و همچنین شماری از شهرها را به مدتی کوتاه در دست بگیرند. 

در همین زمان حکومت انگلستان در فلسطین فروپاشید و به قطع می‌توان گفت که اگر مسئله محدود به رویارویی میان یک ملت استعمار شده و یک حاکمیت استعمارگر بود،‌ شاید در نهایت به عقب‌نشینی اشغالگران و دستیابی ملت فلسطین به حقوق از دست رفته‌شان می‌انجامید، ولی طرف یهودی ـ صهیونیستی به خاطر نفوذ و ماهیت پلیدش،‌ انگلیسی‌ها را برای تداوم دشمنی‌هایش با ملت فلسطین تحت فشار قرار می‌داد. 

فشارهای صهیونیست‌ها در نهایت باعث شد که انگلستان شمار زیادی از نیروهای خود را به فرماندهی برجسته‌ترین چهره‌های نظامی همچون «ویفل»، «هاینینگ» و «مونتکمری» به فلسطین ارسال کند. 

این نیروها به اشغال مجدد فلسطین دست زدند و از آخرین تجهیزات نظامی خود برای تخریب شهرها و روستاهای فلسطین و آواره کردن فلسطینیان استفاده کردند و در تابستان سال 1939 آتش انقلاب بزرگ فلسطین را خاموش کرده و شمار زیادی از رهبران بزرگ فلسطین همچون «فرحان السعدی»، «محمد الصالح الحمد»،‌‌ «عبدالرحیم حاج محمد» و «یوسف ابودره» را به شهادت رساندند.  
 
از دیگر سو، دولت انگلستان ـ در حالی که مشغول سرکوب انقلاب مردم فلسطین بود ـ به منظور یافتن راه‌حلی سیاسی بود. از همین رو، طرح تقسیم فلسطین را ملغی اعلام و زندانیان سیسیل را آزاد کرد و طرف عربی و یهودی را به پای میز مذاکرات در لندن فراخواند. 

کنفرانسی که در فوریه 1939 و با حضور نمایندگانی از فلسطین و کشورهای عربی و همچنین نمایندگان یهودی در لندن تشکیل شد،‌ به هیچ نتیجه مشخصی نرسید و این مسئله باعث شد که انگلیس خود بدون در نظر گرفتن نظرات طرفین راه‌حلی را ارائه دهد. 

پس از آن دولت انگلستان در می سال 1939 «کتاب سفید»‌ را منتشر کرد که تا حدی به معنای پیروزی سیاسی فلسطینی‌ها بود. دولت انگلستان در این کتاب،‌ قاطعانه تاکید کرده بود که تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین در سیاست‌های این کشور هیچ جایگاهی ندارد و خواست انگلیس تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی است که در آن قدرت میان عرب‌ها و یهودی‌ها تقسیم شود. 

ضمناً بریتانیا از تصمیم خود برای تشکیل یک دولت فلسطینی طی ده سال آتی خبر داده و اعلام کرده بود که میزان مهاجرت در 5 سال آینده از سقف 75 هزار نفر تجاوز نخواهد کرد و بعد از آن،‌ مهاجرت یهودی‌ها را متوقف خواهد ساخت مگر اینکه عرب‌ها خودشان خواستار تداوم مهاجرت یهودی‌ها باشند. از دیگر مسائلی که انگلستان در کتاب سفید بر آن تاکید کرده بود،‌ ممنوعیت فروش زمین در برخی مناطق فلسطین بود‏، ضمن آنکه فروش زمین در دیگر مناطق نیز به صورت مشروط ممکن بود.  
 
در این میان بیش‌تر رهبران فلسطینی با نظر به تردیدی که نسبت به اجرای وعده‌های مذکور انگلستان داشتند، با مفاد کتاب سفید موافقت نکردند. 

از سوی دیگر، در طرحی که از سوی انگلستان ارائه شده بود استقلال فلسطین منوط به موافقت یهودی‌ها و مشارکت آنها در حکومت بود و از طرف دیگر، بریتانیا در زمینه عفو عمومی انقلابیون و یا مصالحه با رهبر بزرگ فلسطین «حاج امین الحسینی» هیچ وعده‌ای نداد. 

علاوه بر همه اینها فلسطینی‌ها دور از خرد می‌دیدند که خیلی سریع در مقابل طرحی که در آن برخی امتیازات (به دشمن) داده شده بود، موضع موافق اتخاذ کنند. به هر حال گذشت زمان مشخص می‌کرد که دولت انگلستان که آن همه بر اجرای طرحش تاکید داشت، تا چه حد در اجرای این تصمیم خود جدی است. از سوی دیگر، یهودیان نیز مخالف اجرای طرح مذکور بودند. 

  

  • صمد ولی پور


اندیشکده آمریکایی رند در گزارشی با عنوان «روزهای پس از توافق با ایران؛ واکنش‌های منطقه‌ای به توافق نهایی در زمینه‌ هسته‌ای» به بیان مهمترین اصول توافق جامع هسته‌ای ایران و ۱+۵ و ارزیابی روند معادلات و اتفاقات پس از آن پرداخته است.

لوگو اندیشکده رند

این گزارش ۲۶  صفحه‌ای توسط دو تن از تحلیلگران مسائل خاورمیانه به نام‌های دالیا داسا کای (Dalia Dassa Kaye) و جفری مارتینی (Jeffrey Martini) نوشته و به تازگی منتشر شده است.

در توضیح پایگاه اینترنتی موسسه «رَند» درباره این گزارش می‌خوانیم: «این چشم انداز با قبول این فرض که توافق نهایی ‌بین ایران و ۱+۵ در زمینه‌ی هسته‌ای حاصل می‌شود آغاز می‌گردد و در ادامه واکنش‌ بالقوه دو تن از مهمترین شرکای ایالات متحده آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل و عربستان سعودی را بررسی می‌کند. نویسندگان بر این باورند که به دلیل اینکه نگرانی‌های این شرکا فراتر از برنامه‌ هسته‌ای تهران است، اسرائیل و عربستان سعودی به احتمال زیاد از توافق نهایی استقبال نمی‌کنند. به عبارت دیگر نویسندگان انتظار ندارند که عربستان و اسرائیل تهاجمی‌ترین مخالفت‌های خود را برای اجرای توافقنامه  نهایی به کار گیرند: برای اسرائیل حمله نظامی به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران و برای عربستان کسب بازدارندگی هسته‌ای برای خودش. علاوه بر این نویسندگان طیف وسیعی از اقدامات را که ایالات متحده آمریکا می‌تواند برای رسیدگی به نگرانی‌های شرکایش و پیشگری از اقدامات بی‌ثبات کننده به کار گیرد، ارائه می‌دهند»

نکته قابل توجه در این گزارش بندهایی از توافق جامع میان ایران و ۱+۵ است که محققان موسسه رند به عنوان پیش فرض خویش مطرح می‌کنند و  تحلیل‌ خود از واکنش اسرائیل و عربستان را بر مبنای این اصول ارائه می‌دهند. جالب توجه است که اصول مطرح شده در این گزارش حاوی پیشروی‌های چشمگیر از سوی طرف غربی است و با توجه به جایگاه مهم این اتاق فکر در سیاستگذاری‌های هیات حاکمه آمریکا به خصوص حزب دموکرات باید نسبت به توافق بر سر همین اصول در توافق نهایی اعلام خطر کرد.

موسسه رند در این گزارش، مهمترین اصول توافق جامع هسته‌ای میان ایران و ۱+۵ را که احتمالا تا دو ماه دیگر نهایی خواهد شد، ‌به شرح ذیل بیان کرده است:

Iran may continue to enrich uranium, but limits are placed on the degree of enrichment and on the number and types of centrifuges, including at Fordo

1. ایران ممکن است به غنی‌سازی ادامه دهد، اما با محدودیت‌ها شامل درجه غنی‌سازی و تعداد و نوع سانتریفیوژها خصوصا در سایت فوردو است.

The Arak heavy water reactor will be turned into a light water reactor with no reprocessing and subject to International Atomic Energy Agency (IAEA) safeguards

2. رآکتور آب سنگین اراک به یک رآکتور آب سبک تبدیل خواهد شد که قابلیت بازفرآوری نداشته باشد و تحت نظارت کامل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باقی بماند.

The deal includes intrusive IAEA inspection of nuclear sites; Iran agrees to sign and ratify the Nuclear Non-Proliferation Treaty (NPT) Additional Protocol, which permits IAEA access to non-declared sites with little notification

3. این توافق شامل بازرسی‌های ناخوانده آژانس از تاسیسات هسته‌ای ایران خواهد بود؛ ایران متعهد می‌شود نسبت به امضا و تصویب پروتکل الحاقی معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (ان.پی.تی) اقدام کند. امضای این پروتکل به آژانس اجازه بازرسی سرزده از سایت‌های اعلام‌نشده را می‌دهد.

Iran would share information with IAEA on Possible Military Dimensions (PMD) of the program

4. ایران متعهد می‌شود اطلاعات لازم درباره ابعاد احتمالی نظامی برنامه خود را ارائه کند.

The phasing out of nuclear-related sanctions is linked to implementation of the agreement, including the lifting of unilateral U.S. sanctions through new legislation by Congress, the lifting of sanctions by the EU, and the removal of sanctions under a new UN Security Council resolution

5. کاهش تدریجی تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران به اجرای توافق‌نامه منوط می‌شود. شامل رفع تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا با تصویب قوانین جدید در کنگره این کشور، لغو تحریم های اروپا و حذف تحریم ها تحت قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان ملل صورت خواهد گرفت.

موسسه رند اعلام کرده که ۵ اصل فوق را از محتوای توافق ژنو به دست آورده است. اهمیت فوق‌العاده این گزارش از آن سوست که پیش از این نیز عینا پیش‌بینی‌هایی در مورد توافق هسته‌ای اخیر عملی شده بود. در همین رابطه مدیر مسئول کیهان در سرمقاله ۲۴ فروردین خود یکی از این موارد را نقل کرده است:

فردای آن روز که توافقنامه ژنو به امضاء رسید – یکشنبه ۳ آذرماه ۹۲ / ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ – «فرد کاپلن» روزنامه‌نگار مشهور آمریکایی و ستون‌نویس روزنامه‌های نیویورک تایمز، نیویورکر، آتلانتیک و اسلیت آنلاین و مؤلف چند کتاب در زمینه‌های نظامی و جنگ هسته‌ای، طی مقاله‌ای با ابراز تعجب نوشت:

  «چند هفته پیش یک مقام رسمی ارشد کاخ سفید از من و چند روزنامه‌نگار دیگر دعوت کرد تا نظر ما را درباره پیش‌نویس توافقنامه‌ای که قرار بود اوباما در مذاکره ۵+۱ با ایران به طرف ایران پیشنهاد کند جویا شود. وقتی متن پیش‌نویس توافقنامه را دیدیم، آن را کاملاً یکسویه ارزیابی کردیم و همه ما بر این باور بودیم که ایرانی‌ها هرگز این متن را نخواهند پذیرفت و به شرایطی که در آن آمده است تن‌نخواهند داد. پیش‌نویس توافقنامه به گونه‌ای بودکه هیچیک از مواد آن نمی‌توانست با اعتراض یک آمریکایی، یک اسرائیلی و یا یک عرب متعصب روبرو شود. اما امروز که متن توافقنامه یکشنبه ژنو منتشر شد با کمال تعجب دیدم‌‌ همان پیش‌نویسی است که چند هفته قبل دیده بودم و اکنون تیم هسته‌ای ایران، برخلاف انتظار ما، بدون کمترین تغییری در متن پیش‌نویس به آن تن داده و پذیرفته است.»!
متن کامل گزارش مؤسسه رند را در سایت
www.1-20.ir مشاهده کنید.
  • صمد ولی پور

مستر همفر و تولد وهابیت

صمد ولی پور | جمعه, ۱۸ جولای ۲۰۱۴، ۰۲:۰۰ ب.ظ


گزارش ویژه؛
آیا وهابیت یک فرقه دست‌ساز است؟ آیا اصولا ارتباطی میان این فرقه با اسلام وجود دارد؟ فرق وهابیت با اهل سنت چیست؟ آیا وهابیت فقط با شیعیان سر ناسازگاری دارد؟ برای آشنایی با این فرقه ساخت انگلیس با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.
گروه گزارش ویژه مشرق - اهل سنت به چهار شاخه اصلی حنفی، حنبلی، شافعی و مالکی تقسیم می‌شوند که به مرور زمان برخی از این شاخه ها به ده‌ها زیرشاخه تقسیم شده و هر کدام برای خود به مسلکی جداگانه با عقایدی خاص تبدیل شدند. وهابیت نیز یکی از فرقه‌هایی است که خود را منتسب به حنبلی‌ها می‌دانند؛ بدین معنی که وهابیت بسیاری از اعتقادات خود را از احمد بن حنبل و آراء و عقاید وی گرفته‌اند. با این حال بسیاری از علمای حنبلی نیز وهابیت را فرقه‌ای جدا از خود قلمداد کرده و از نزدیکی به آن خود را مبرا کرده‌اند.

الف- پیشینه فکری و سیاسی وهابیت؛

1.1.احمد بن حنبل(241-164ه.ق):

احمدبن حنبل، موسس و بانی فرقه حنبلی و از رهبران فکری اصحاب حدیث به شمار می‌آید که در ربیع الاول 164ه.ق در بغداد بدنیا آمد. وی نه تنها طریقه اصحاب حدیث را از پیشینیان به ارث برد، بلکه آن را احیا کرد و با تعالیمی که عرضه داشت، برای تنظیم مبانی فکری آنان کوشش کرد. از همین رو پس از او اصحاب حدیث بیش از هرکس به گفته‌ها و نوشته‌های وی در تأیید افکار خویش استناد جسته‌اند.

احمد را باید به میانجیگری شاگردش ابن تیمیه، پیشرو مذهب وهابی و تا حدی الهام‌بخش نهضت مذهبی و محافظه‌کارانه سلفیان نامید. احمد بن حنبل فقیهی کثیرالسفر بود و در طلب علم و حدیث به شام، حجاز، یمن، کوفه و بصره سفر می‌کرد و احادیث بسیار گرد آورد و آنها را در مجموعه‌ای بنام مسند ابن حنبل فراهم آورد. احمد در فقه و حدیث، استادان بسیاری داشت، به طوری که ابن خلکان وی را یکی از اصحاب و شاگردان خاص امام شافعی می‌داند.

ابن حنبل سخت از پذیرش اعتقاد به مخلوق بودن قرآن که آن را مخالف سنت می‌دانست، امتناع کرد. او معتقد بود که این ترکیب حروف و اصوات به همین شکل فعلی در عالم ازل ثابت و به ذات خداوند قائم بود. وبنابراین، به قدیم بودن و غیرمخلوق بودن قرآن معتقد بود.

آرامگاه محمد ابن حنبل

هیئت استفتای دائمی وهابیان: «بنای بر قبور بدعت منکر است

که در آن غلو در تعظیم صاحب قبر، راهی بسوی شرک است و باید تخریب شود»

همزمان با خلافت متوکل در 232ه.ق وضع اصحاب حدیث یکباره تغییر کرد و به علت هواداری خلیفه از آنان و مبارزه با معتزلیان، طبیعی می‌نماید که احمد نیز در دستگاه خلافت عزتی یافته باشد. امامت احمد در عقاید در عصر متوکل سبب شد که سایر فرقه‌های اهل حدیث، تحلیل روند و نام و نشانی از آنان باقی نماند. به خصوص که خلفای عباسی، از متوکل به بعد، حمایت کامل خود را از احمد و شاگردان او دریغ نکردند و آنچه را احمد در عقاید و احکام گفته بود، دربست پذیرفتند. طبعا محدثان دیگر که غالبا زندگی آنان از طریق حکومت‌ها اداره می‌شد، ناجار به ترک روش خود شدند و بر اثر کتمان عقیده، به تدریج نابود گشتند.

ابن حنبل پس از 77 سال زندگی در دوازدهم ربیع الاول 241ه.ق پس از یک دوره بیماری نه روزه در بغداد درگذشت و جسد وی را در مقبره باب حر به خاک سپردند. تاریخ زندگانی وی، گواهی می‌دهد که مقاومت احمد در راه عقیده‌اش، عواطف مردم را به سوی او جلب کرد و به تدریج میان اهل سنت به مقام امامت در عقیده رسید و توانست عقاید اهل تسنن را طبق روایتی که نزد او معتبر بود منتشر سازد. مکتبی که وی بانی آن شد به نام خود وی «حنبلی» نام گرفت.

حدیث‌گرایی این گروه در عقاید و فقه و پذیرش اخبار وارده، سبب نفی هرگونه عقل‌گرایی، ضدیت با رأی و مخالفت با هرگونه چند و چون در احادیث موجود شد.

در واقع، نسل نخست اهل حدیث از استنباط‌های فقهی پرهیز می‌کردند و بطور عمده خود را محدث می‌شناختند. این مسئله در مورد احمد بن حنبل، پیشوای حنابله، کاملا صادق است. به مرور اهل حدیث در دیدگاه‌های خود حنبلی شدند.(حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، شناخت عربستان، نشر مشعر، بی تا، بی جا،ص108)

1.2.ابن تیمیه:

احمدبن تیمیه، در دهم ربیع الاول 661ه.ق پنج سال پس از سقوط خلافت عباسیان در بغداد، در یکی از مناطق شام به نام حرّان متولد شد. این شهر در سال‌های پیش از تولد وی و در دوران کودکی‌اش مورد هجوم مغولان قرار گرفت. بنابراین، مردم شهر از جمله عبدالحلیم پدر ابن تیمیه مجبور شدند شهر را به قصد دمشق ترک کنند.

احمد بن تیمیه به عنوان فقیه، محدث و متکلم حنبلی، ضد هر آزاد اندیشی و نوگرایی قیام کرد و اقدامات وی باعث انحطاط و عقب‌ماندگی بیش از پیش مذهب حنبلی شد. در مناظرات فخر رازی درباره مذاهب اهل سنت از عصر ابن تیمیه به دوره انحطاط و سستی گرفتن تفکر فلسفی و استدلال منطقی و قرن روی آوری مسلمانان اعم از اهل شیعه و اهل سنت به ظواهر دین و توجه سطحی به معارف خشک و مذهبی یاد شده است.

از مهمترین مواردی که علما بر ابن تیمیه ایراد گرفته‌اند، عبارت بود از:

1. برای خداوند جسم قائل شده است.

2. ذات خداوند را بسان اجسام، مکان‌دار دانسته است.

3. خداوند را به اجسام و مخلوقات تشبیه کرده است.

4. عظمت معنوی پیامبر را پس از رحلت وی انکار کرده است.

5. زیارت و شفاعت پیامبر و اولیا و صلحا را انکار کرده است.

6. به اصحاب پیامبر اهانت کرده است.

7. مهمتر از همه اینکه تمام مسلمانان را کافر خوانده است.

سلفیه که پیشوای ایشان ابن تیمیه است، می‌گفتند: هر عملی که در زمان پیامبر اسلام وجود نداشته و انجام نمی‌شده است، بعدا نیز نباید انجام بشود. ابن تیمیه از این اصل کلی سه قاعده دیگر استخراج و استنتاج کرد:

1. هیچ فرد نیکوکار یا دوستی از دوستان خدا را نباید وسیله‌ای برای نزدیک شدن به خداوند قرار داد،

2. به هیچ زنده یا مرده‌ای نباید پناه برد و نباید از هیچ‌کس یاری خواست،

3. به قبر هیچ پیغمبر یا فرد نیکوکاری نباید تبرک جست و نباید تعظیم کرد.

1.3.محمد ابن عبدالوهاب:

هرچند با مرگ ابن تیمیه، دعوت سلفی‌گری و احیای مکتب سلفی در عقاید به فراموشی سپرده شد، اندیشه او، در لابلای کتاب‌ها و گوشه کتابخانه‌ها باقی ماند تا روزی که محمد ابن عبدالوهاب نجدی ظهور کرد و به نبش قبر آثار دفن شده و فراموش شده او پرداخت و گفته‌ها و نوشته‌های او را با بیان فریبنده برای مردم مطرح ساخت.

محمد ابن عبدالوهاب، در سال 1115 ه.ق در شهر عینیه تولد یافت. جد وی فردی به نام "شولمان قرقوزی" از نسل یهودیان ترکیه به نام "یهود دوغه" بود. این گروه با سابقه یهودیت به اسلام گرویدند و به ظاهر مسلمان شدند، تا شاید در حکومت عثمانی ترکیه نفوذ کنند یا شاید هم اسلام را به صورتی دیگر مشکوک و مشوش سازند.

جد محمد ابن عبدالوهاب، فردی به نام "شولمان قرقوزی" از نسل یهودیان ترکیه نام "یهود دونمه" بود.

شولمان جد عبدالوهاب، در شهر بورسا به خرید و فروش هندوانه و خربزه مشغول بود. اما چون از شغلش راضی نبود، همانند برخی دیگر از یهودیان مسلمان شده به تجارت دین و دین‌فروشی متمایل می‌شود. او تصمیم می‌گیرد که به سلک علمای دین در بیاید و به صورت رسمی عالم دین شود تا نفوذ و مقامی یابد. او رهسپار سوریه شده اما پس از مطرح کردن مسائل جدید و شناخته شدن، طرد می‌شود و مجبور می‌شود تا از آنجا به مصر، سپس مکه و بعد به مدینه برود. پس از اخراج شدن از مدینه، رهسپار نجد می‌شود و در آنجا کاملاً ماهیت خود را مخفی کرده و خود را به عنوان "سلاله" از قبیله "ربیعه" جا زده و نام عربی سلیمان را برای خود برمی‌گزیند.

پدر محمد در شهر عینیه امور شرعی، قضایی و تدریس را بر عهده داشت. محمد از کودکی به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقاید سنت علاقه داشت و فقه حنبلی را نزد پدرش که خود از علمای حنبلی محسوب می‌شد، فرا گرفت.

عبدالوهاب به تحصیل علوم دینی می‌پردازد و به شغل قضاوت مشغول می‌شود. محمد فرزند عبد الوهاب پس از پایان دروس مقدماتی برای تحصیل راهی مدینه می‌شود. در دوران تحصیل در مدینه گه گاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقاید خاصی حکایت داشت. به طوری که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند اگر او خود به تبلیغ دین بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد. پس از مدتی به بصره سفر نمود و در آنجا عقاید و رسومات اسلامی مردم را به سخره گرفت و به قدری بر این عمل خود پافشاری کرد که اهل بصره او را از شهر اخراج کردند. غالب شرح‌حال‌نویسان درباره محمد بن عبدالوهاب یادآور می‌شوند که از همان جوانی سخنان زننده‌ای از او شنیده می‌شد و ‌غالباً به مطالعه زندگی‌نامه کسانی که مدعی نبوت شده بودند مانند مسیلمه کذاب و سجاج و اسود و عنسی و طلیحه اسدی علاقه خاصی داشت.

محمد از دوران نوجوانی و جوانی، به مطالعه زندگی نامه مدعیان دروغین نبوت

همچون مسیلمه کذاب، سجاع، اسود عنسی و طلیعه اسدی، علاقه خاصی نشان می‌داد و عقاید و رسوم اسلامی مردم را به سخره می‌گرفت.

استادان او از همان دوران کودکی آثار گمراهی، سستی عقل و عقب‌ماندگی دِماغی و تفکری را در او یافتند. پدر او عبدالوهاب در فرزندش احساس انحراف و ضلالت می‌کرد و پیوسته او را سرزنش کرده و مردم و خانواده‌اش را از او بر حذر می‌داشت.

محمد ابن عبدالوهاب، در جامعه قبیله‌ای و عشیره‌ای نجد نشو و نمو یافت و به علت عقاید حنبلی پدرش و نیز شغل وی که قضاوت و تدریس بود، به مطالعه فقه حنبلی و کسانی که در این‌باره اقداماتی انجام داده بودند، بویژه ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم و همچنین ابن عبدالهادی علاقه‌مند شد. لذا به دنبال کسب آگاهی بیستر از آراء و عقاید اشخاص مذکور و نیز اطلاع از جو فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شام و عراق که تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی قرار داشتند به آن مناطق سفر کرد.

سفر ابن عبدالوهاب به ایران و تاریخ آن در منابع تاریخی اواسط قرن دوازدهم هجری قمری، به وضوح آمده است. میرزا ابوطالب اصفهانی هم که تقریبا معاصر محمد ابن عبدالوهاب بود، به مسافرت او به اصفهان و تحصیل علم و حکمت در آن شهر و رفتن وی به اکثر بلاد عراق و خراسان تا سرحد غزنین اشاره کرده است. نکته جالب در این سفر آن است که شیخ محمد ابن عبدالوهاب حکمت شرق و ساختن تفنگ و قسمتی از فنون جنگ را فرا گرفته است. شاید بتوان این نظریه را در اینجا مطرح ساخت که غرض اصلی ابن عبدالوهاب از سفرهایی که به مناطق و نواحی تحت سلطه امپراتوری عثمانی و نیز ایران داشته، پی بردن به میزان قدرت و تسلط آن امپراتوری بر مناطق تحت حاکمیتش و نیز وضعیت موجود در ایران بوده است تا با آگاهی از این جریان در آینده به سهولت بتواند به اندیشه‌هایش جامه عمل بپوشاند.

آغاز مأموریت جاسوس‌های انگلیسی در دولت‌های اسلامی

در سال 1710 میلادی وزارت مستعمرات انگلیس به 9 نفر از افراد کاردان و زیرک ماموریت داد تا برای جاسوسی در دولت‌های اسلامی بروند، از انها فقط پنج نفر به لندن بازگشتند که یکی از انها فرد خبره‌ای به نام «همفر - Hempher» بود. ماموریت او در کشور ترکیه بود همفر به ترکیه امد و نامش را محمد گذاشت و بسیاری از مسائل و علوم اسلامی و قرآن را فرا گرفت.

دومین بار او به عراق رفت. در این سفر با محمد ابن عبد الوهاب ملاقات نمود و چون دانست که عبدالوهاب جوانی جاه‌طلب و از خود راضی است و از مذهب و اعتقادات مسلمانان عیب‌جویی می‌کند، بسیار خوشحال شد و اطمینان یافت که دو وظیفه‌ای که دولت بریتانیا به او محول کرده بود را به وسیله او عملی نماید. اولین دستور‌، شوراندن مردم در مقابل دولت عثمانی و دومین دستور فتنه‌انگیزی بین مسلمانان با تاسیس مذهبی جدید بود.

همفر از آن پس با محمد ابن عبد الوهاب بسیار صمیمی شد و با او در مورد مسایل مختلف بحث می‌کرد و هر کجا که محمد ابن عبد الوهاب بر خلاف مذاهب نظر می‌داد او را تشویق می‌کرد.

همفر به دروغ به محمد ابن عبدالوهاب گفت: خواب دیده‌ام پیغمبر بر منبری نشسته و برای علما سخنرانی می‌کرد در آن هنگام شما ((محمد ابن عبدالوهاب)با سیمائی نورانی وارد شدی و پیغمبر از جای خود برخاست و تو را به اغوش کشید و بر پیشانی‌ات بوسه زد و گفت: ای محمد‍! تو وارث حقیقی من در تمام امورات دینی و دنیوی مسلمین می‌باشی. و تو در آن لحظه گفتی: یا رسول‌الله من نمی‌توانم علم و عقیده خود را برای مردم بر ملا کنم و از شر مردم می‌ترسم. پیامبر فرمود: ای محمد! تو از شناختی که بر خویشتن داری برتر هستی و هیچ ترسی به خود راه نده.

محمد ابن عبدالوهاب بعد از شنیدن این دروغ بدون آنکه فکری کند خوشحال شد و بعد از آن بر تاسیس مذهبی جدید مصمم گشت. همفر، محمد ابن عبدالوهاب را به حالتی که دلخواه انگلیس بود در آورد. وزارت مستعمرات انگلیس به همفر دستور داد تا 6 مورد دیگر را در مغز محمد بگنجاند تا او این موارد را دیر یا زود بین مردم اجرا کند:

1. فتوا دهد کسی که مذهب محمد ابن عبدالوهاب را نپذیرد کافر شده و جهاد با او فرض خواهد شد

2. تخریب خانه خدا

3. شوراندن اعراب علیه حکومت عثمانی

4. انهدام گنبدهای بار گاه اولیاء

5. ایجاد هرج و مرج در سرزمین‌های اسلامی

6. چاپ قرآن تحریف‌شده

همفر توانست چهار مورد را در افکار محمد ابن عبدالوهاب جای دهد و در دو مورد ناموفق بود. انهدام خانه خدا و تغییر قرآن، زیرا محمد ابن عبدالوهاب از اجرای این دو مورد بسیار می‌ترسید.

تاسیس فرقه وهابیت و وجه تسمیه آن

محمد ابن عبدالوهاب به همراه محمد ابن سعود از سال 1143ه.ق مذهب تازه‌ای را تاسیس کرد. در اینجا ضروری است وجه تسمیه، واژه وهابی برای فرقه ساختگی محمد ابن عبدالوهاب روشن شود. کلمه وهابی از نام پدر موسس فرقه وهابی یعنی عبدالوهاب گرفته شده است، اما خود وهابیان این نسبت را صحیح نمی‌دانند.

سید محمود شکری آلوسی از طرفدارن وهابیت می‌گوید: نسبت وهابی را دشمنان وهابی‌ها به ایشان اطلاق کرده‌اند. این نسبت صحیح نیست، بلکه باید به محمد که نام پیشوای ایشان است، نسبت داده شود و به آنان محمدیه بگویند....احمد امین، نویسنده معروف مصری، در این باره می گوید: محمد ابن عبدالوهاب و پیروانش خود را موحدین می‌نامیدند و نام وهابی را دشمنانشان بر آنها اطلاق کردند. سپس این نام بر زبان‌ها افتاد.... خود وهابیان، فرقه وهابیت را مذهب تازه‌ای نمی‌دانند بلکه می‌گویند این مذهب، سلف صالح است و از این رو، خود را سلفیه می‌نامیدند... علت اینکه خود را سلفیه می‌نامیدند این بود که مدعی بودند در اعمال و افعال و معتقدات خود تابع سلف صالح یعنی اصحاب پیامبر اکرم و تابعین هستند.

محمد ابن عبدالوهاب به همراه محمد ابن سعود از سال 1143ه.ق مذهب تازه ای را تاسیس کرد.

فرقه وهابیت از مذهب حنبلی پدیدار شد و همه پیشوایان وهابیت و بطور کلی عموم کسانی که از ابتدا زیارت قبور و توسل و استغاثه به پیامبر اعظم(ص) را منع کرده‌اند، از علمای حنبلی بوده‌اند. ابو محمد بربهاری، ابن بطه، ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم و محمد ابن عبدالوهاب همه از علمای حنبلی محسوب می‌شدند و به همین علت وهابیان از ابتدا خود را حنبلی می‌دانسته و هنوز هم خود را پیرو احمد ابن حنبل می‌دانند.محمد بن عبداللطیف، یکی از نوادگان محمد ابن عبدالوهاب می‌نویسد:«مذهب ما مذهب احمد ابن حنبل است».

میزان پیشروی وهابیت و حکومت ابن سعود از آغاز جریان وهابیت در عربستان

ب- پیشگویی پیامبر از ظهور وهابیت؛

با مراجعه به روایات نبوی که در اصح کتب اهل سنت آمده پی می‌بریم که پیامبر اکرم(ص) از ظهور وهابیان در میان امت خود پیشگویی کرده است.

بخاری در صحیح خود از رسول خدا نقل کرده که فرمودند:«مردمانی از طرف مشرق زمین خروج کنند که قرآن می‌خوانند ولی از حنجره‌های آنان تجاوز نمی‌کند، آنها از دین خارج می‌شوند همانگونه که تیر از کمان خارج می‌گردد. نشانه آنان تراشیدن سر است».

قسطلانی می‌گوید:«مقصود از طرف مشرق جهت شرق مدینه همانند سرزمین نجد و مابعد آن است». می‌دانیم که نجد مرکز وهابیان و موطن اصلی آنان بود که از آنجا به دیگر شهرها منتشر شدند. همچنین تراشیدن موی سر و بلند گذاشتن ریش از شعارها و نشانه‌های آنان است. زینی دحلان که معاصر ظهور وهابیان بوده می‌نویسد: «احتیاجی به تألیف در رد وهابیان نیست، بلکه در رد آنها کفایت می‌کند گفتار رسول خدا که فرمود: نشانه آنان تراشیدن سر است؛ زیرا از بدعت‌گزاران کسی به جز وهابی‌ها چنین تشابهی ندارند».

ج- تشابه وهابیت و خوارج؛

ظاهرا اولین کسی که به شباهت اندیشه‌ها و عقاید محمد ابن عبدالوهاب با خوارج توجه کرد، برادرش شیخ سلیمان نجدی بود. او در پرتو همین توجه خطاب به برادرش می‌گوید: «ابن عباس خطاب به مسلمانان می‌گفت: همانند خوارج نباشید که آیات نازل شده درباره مشرکان را به مسلمانان تأویل می کردند و با این جهالت عالم مآبانه، خون مسلمانان را می‌ریختند، اموالشان را غارت می‌کردند و پیروان سنت پیامبر را به گمراهی نسبت می‌دادند. پس بر شماست که موارد نزول قرآن را به طور دقیق تشخیص دهید...».

در ذیل به بررسی وجوه مشترک هر دو گروه می پردازیم.

1.1.کج اندیشی و فهم نادرست از دین:

خوارج با برداشت انحرافی از قرآن و فهم نادرست از دین، استدلال به ظاهر آیه شریفه «..إن الحکم إلّا لله...»(انعام:57) می‌نمودند و قائل بدین بودند که حکومتی جز حکومت خدا نیست. به همین دلیل، حکمیت در صفین را باطل و عین کفر پنداشتند. همچنین خوارج، آیاتی را که درباره کافران و مشرکان نازل شده بود، شامل مسلمانان و مومنان می‌دانستند.

وهابیت نیز درخواست شفاعت، استغاثه، توسل و نذر را برای غیر خدا جایز نمی‌دانند و آن را بدعت در دین قلمداد می‌نمایند. همچنین وهابی‌ها با استدلال به آیاتی که درباره کافران و مشرکان وارد شده است، مومنان و مسلمانان را مشرک و کافر قلمداد می‌کنند. در حالی که طبق نص صربح قرآنی و روایی، مسلمین می‌توانند پیامبران و اولیای الهی را شفیع خود قرار دهند و به آنها متوسل شوند. دکتر عبدالملک سعدی می‌گوید: «هرگاه کسی بگوید: أللهم إنّی توسلت إلیک بجاه نبیّ أو صالح؛ کسی نباید در جواز آن شک کند؛ زیرا جاه همان ذات کسی نیست که به او توسل شده، بلکه مکانت و مرتبه او نزد خداوند است. این حاصل و خلاصه اعمال صالح او است. خداوند متعال در مورد حضرت موسی می‌فرماید: «و کان عند الله وجیها: و نزد خدا آبرومند بود...»»

1.2. ستیز با مسلمانان و دوستی با کافران:

یکی دیگر از شباهت‌های وهابیت به خوارج، کشتن مسلمانان و جهاد علیه آنان و وانهادن کفار و مشرکان و دوستی با آنان است. خوارج معتقدند می‌توان دارالاسلام را در صورتی که ساکنان آن مرتکب گناه کبیره شوند، دارالحرب نامید. لذا خوارج، مسلمانان را به خاک و خون می‌کشیدند و اموال آنان را به غارت می‌بردند و ناموس آنها را بر خود حلال و مباح می‌شمردند. پیامبر اسلام در روایتی درباره خوارج می‌فرماید: « آنان مسلمانان را می‌کشند و بت‌پرستان را به حال خود رها می‌کنند». عبدالله بن عمر در وصف خوارج می‌گوید: «اینان آیاتی را که در شأن کفار نازل گشته می‌گرفتند و بر مومنین حمل می‌نمودند». در هیچ تاریخی نقل نشده است که وهابیان با کافران بجنگند یا مشرکی را بکشند. کافی است کشتار مردم کربلا، طائف، یمن، حجاز و ... را از نظر بگذرانیم. هیأت فتوای وهابیان می‌نویسد: «به ازدواج درآوردن دختران اهل سنت به فرزندان شیعه جایز نیست، و در صورت وقوع آن، نکاح باطل است؛ زیرا آنچه از شیعه معروف است این که آنان اهل بیت را صدا زده و به آنها استغاثه می‌کنند و این شرک اکبر است». این در حالی است که آنها ازدواج با اهل کتاب را جایز می‌دانند و می‌گویند:« جایز است برای مسلمان که با زن یهودی یا نصرانی ازدواج کند در صورتی که محصنه بوده و آزاد و عفیف باشد».

1.3.مقدس مآبی و قشری گری:

خوارج مردمانی بسیار قشری، کوتاه‌نظر بودند، به‌گونه‌ای که از خوردن تک خرمایی افتاده سر راه اجتناب می‌ورزیدند و آن را حرام می‌دانستند. از مشخصه‌های ظاهری خوارج این بود که سرهایشان را می‌تراشیدند و عده‌ای از مردم به آنها «سر تراشیدگان» می‌گفتند. وهابیان نیز سرهای خود را می‌تراشند و حتی زنان را مجبور می کنند که سرهایشان را بتراشند.

تفاوت وهابیت و اهل سنت // آماده ارسال // رفعت نژاد

1.4. ظاهر گرایی:

خوارج در شبهه‌ها و باورهای انحرافی‌شان، به ظاهر برخی از آیات استناد جسته‌اند. وهابیان نیز از ظاهر آیات قرآنی برداشت‌هایی می‌کنند که هیچ انسان خردمندی نمی‌تواند آنها را بپذیرد، مانند: اعتقاد به جسمیت خداوند یا تفسیر ظاهربینانه عرش، قلم، لوح، کرسی، برزخ، رویت خداوند و نسبت دادن دست و پا و اعضا و جوارح داشتن به خداوند و ده‌ها مطلب دیگر.

د- اختلاف نظرهای وهابیت و اهل سنت؛

1.  به اعتقاد وهابیان هرگاه کسی شهادتین را بر زبان جاری کند، ولی بدان عمل نکند ارزشی ندارد و چنین کسی کافر و مشرک است و خون و مال او حلال است. در مقابل مسلمانان همگی بالاتفاق معتقدند که هرکس شهادتین را بر زبان جاری کند مال و خونش محفوظ و محترم است.

2. وهابیان به اصل اجتهاد آزاد معتقد هستند و تقلید از مذاهب چهارگانه را لازم نمی‌دانند، بلکه بر خلاف آن مذاهب اجتهاد می‌کنند. محمد ابن اسماعیل صنعانی از معاصران ابن عبدالوهاب و از بنیانگذاران مذهب وهابیت می‌نویسد: فقهای مذاهب اربعه اجتهاد بر خلاف آن مذهب را جایز نمی‌شمارند ولی این سخنی است نادرست که جز شخص جاهل و نادان لب به آن نمی‌گشاید.

بنابراین، وهابیان بر خلاف مذاهب چهارگانه (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) قائل به انفتاح باب اجتهادند و حرف فقه‌های مذاهب چهارگانه را که می‌گویند اجتهاد بعد از چهار مذهب جایز نیست، باطل می‌شمارند.

3.   وهابی‌ها با استدلال به ظاهر برخی آیات و روایات، جسم و جهت برای خداوند اثبات کرده و به رویت حسی خداوند قائلند. در مقابل علمای اهل سنت، اعتقاد به تجسم خدا و رویت حسی خداوند را جایز نمی‌دانند.

4 .  محمد ابن عبدالوهاب معتقد بود که تمام اعمال مسلمانان به حد شرک رسیده است و از این رو، وی مسلمانان سنی و شیعه‌ای را که دیدگاه‌های او را قبول نداشتند تکفی می‌کرد؛ در صورتی که ائمه اهل سنت به ویژه ابوحنیفه، تکفیر اهل قبله را جایز نمی‌شمارند.

5.  وهابیان زیارت قبر انبیا و اولیا و سفر به قصد زیارت قبور آن بزرگواران را حرام می‌دانند، ولی مذاهب چهارگانه بالاترین ثواب را برای زیارت قبر نبی و مسافرت برای آن قائلند.

6. سوگند دادن خداوند به حق مقام اولیا از نظر وهابی ها حرام و موجب شرک است، ولی حنفی‌ها و شافعی‌ها این امر را مکروه و نه حرام و شرک می‌دانند.

7.  وهابی‌ها نذر برای مردگان و اهل قبور و اولیا را شرک می‌دانند. در حالی که اهل سنت می‌گویند اگر نذر برای بت نباشد لازم الوفا است.

8. توسل، شفاعت، تبرک جستن از پیامبر، استغاثه و طلب حاجت از پیامبران و اولیا و جشن گرفتن میلاد پیامبر اکرم از نظر وهابیت جایز نیست ولی اهل سنت همه اینها را جایز می‌دانند.

9. وهابی‌ها ساخت بنا بر قبور را حرام ولی اهل سنت آن را مکروه می‌دانند.

ه. مواضع علمای تسنن و شیعه بر وهابیت:

هنگامی که محمد ابن عبدالوهاب عقاید خود را ابراز و مردم را به پذیرش آنها دعوت کرد، گروه زیادی از علما به مخالفت با عقاید او پرداختند. از اولین کسانی که به مخالفت با وی پرداختند پدر و برادری وی بود. سلیمان ابن عبدالوهاب، در رد عقاید وی کتابی با نام صواعق الالهیه فی الرد علی الوهابه تألیف کرد. دکتر عبدالله محمد صالح می‌نویسد: « علما در طول زمان بیش از دو هزار جلد کتاب و رساله علیه افکار ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب نوشته‌اند که متاسفانه به دلایلی تعداد زیادی از آنها چنان از میان رفته‌اند که فقط اسمی از آنها باقی مانده است و با این حال، اکنون نیز حدود چهارصد نسخه کتاب و رساله از علمای اسلام در دست داریم که در موزه‌ها، کتابخانه‌ها، کلکسیون شخصی و سایر جاها از کلکته تا لندن پراکنده‌اند. متاسفانه در یک و نیم قرن اخیر به علت فشارهای مختلف مالی و سیاسی و نیز به علت غفلت مسلمانان برای چاپ و نشر آنها اقدام نشده است». پس از جنایات وهابیت در عراق، شیعیان به مخالفت با وهابیت پرداختند و آثار زیادی را به رشته تحریر در آورده‌اند. نخستین کتابی که عالمی شیعه در رد عقاید محمد ابن عبدالوهاب نوشت، منهج الرشاد اثر شیخ جعفر کاشف الغطا است.

جالب این است که در این مبارزه و مخالفت، علمای اسلامی چنان اتفاق‌نظر و وحدت رویه داشته اند که برای بعضی از صاحب‌نظران، مایه شگفتی و حیرت شده است. چنانکه پژوهشگر دقیق النظر سوری، دکتر عبدالله محمد صالح، در این باره می‌گوید: «... در مبارزه با فرقه‌ها و نحله‌های انحرافی، معمولا یکی از موانع وحدت‌نظر، گرایش‌های فقهی – مذهبی بوده است. چنان که در تاریخ دیده می‌شود، زیاد اتفاق افتاده که علمای یکی از مذاهب با گروهی مخالفت و مبارزه کرده‌اند و علمای مذاهب دیگر سکوت یا حتی گاهی از آن حمایت کرده‌اند. در مورد جهمیه و حشویه امر از این قرار بوده است. اما باکمال تعجب می‌بینیم در مخالفت و مبارزه با وهابیت و تفکر وهابی‌گری، وحدت‌نظر عجیبی میان علمای مذاهب مختلف اسلامی دیده می‌شود. سوای عده بسیار محدودی از حنبلی‌ها، علمای بقیه مذاهب اسلامی به اتفاق، تفکر و عقاید وهابی را مردود و باطل دانسته و با آن به مبارزه برخاسته‌‌اند. چنان که همین اتفاق‌‌نظر در مخالفت با احمد ابن تیمیه، بنیانگذار اصلی این تفکر، به خوبی آشکار است. در آن زمان علمای تمام مذاهب اسلامی در برابر تفکر او ایستادند و برخی اندیشه‌های او از جمله تجسم خداوندی، رویت حسی ذات او را کفر و زندقه معرفی کردند.»

مدتی است که در عربستان از علمای اهل سنت افرادی پیدا شده‌اند که با تندروی‌های سلفی‌ها و وهابیان مخالفت کرده و در برابر گزافه‌گویی آنها ایستاده‌اند. از جمله این اشخاص محمد بن علوی مالکی است که در مسجد الحرام کرسی تدریس حدیث، فقه و تاریخ را داشت. او که عالمی سنی بود پرچم مخالفت با وهابیان را در کشور عربستان به دست گرفت و با سخنان و کتابهایش به مقابله با آنان پرداخت. بعد از انتشار کتابهایش، وهابیان او را محاکمه و محکوم به اعدام نمودند. ایشان در یکی از کتاب‌هایش می‌نویسد: «ما به کسانی مبتلا شده‌ایم که در توزیع کفر و شرک و صادر کردن احکام با القاب و اوصاف غیرصحیح تخصص دارند، اوصافی که لایق مسلمان شهادت‌دهنده به توحید و نبوت پیامبر اسلام نیست، مثل اینکه برخی از آنان به افرادی که مخالف خود در رأی و مذهب می‌باشند عنوان تحریف‌کننده...دجال... شعبده‌باز...بدعت‌گذار و در آخر مشرک... و کافر را اطلاق می‌کنند. این‌گونه از برخی سفیهان می‌شنویم که بصورت گسترده امثال این دشنام‌ها و فحش‌ها و الفاظ قبیح را به کار می‌برند، الفاظی که تنها از افراد کوچه و بازار صادر می‌شود، کسانی که اسلوب دعوت و طریقه ادب در مباحثه را به خوبی نمی‌دانند.». جالب است که علمای اهل سنت، تندروی‌های وهابیت را عاملی برای گسترش تشیع در جهان اسلام می‌دانند.

حسن بن فرحان مالکی که از علمای سنی و از مخالفان وهابیت به شمار می‌رود می‌گوید:«... زود است که غلو سلفی‌ها از بزرگترین اموری گردد که باعث انتقال سریع اهل سنت به سوی شیعه شود مگر آنکه عقلاء سلفی به فکر چاره برآمده و غلو و تندروی خود را از درون نقد کنند، غلوی که در وجود احادیث ضعیف و جعلی برای تأیید مذهب و تکفیر مخالفان مذهب و روش سلفی پدیدار گشته است. همچون تکفیر ابی حنیفه، احناف و تکفیر شیعه و معتزله...».

حسن بن فرحان مالکی

شیخ جمیل صدقی زهاوی در مورد وهابیت می‌گوید: خداوند وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. می‌بینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل می‌شود تکفیر نموده‌اند. (9) این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.

زینی دحلان مفتی مکه می‌گوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید می‌گفت: هیچ نیازی به تالیف کتاب در ردّ وهابیت دیده نمی‌شود زیرا در ردّ آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را می‌تراشند، کفایت می‌کند. زیرا محمد بن عبد الوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند. (10) شیخ خالد بغدادی می‌گوید: اگر کتاب‌های وهابی‌ها را به دقت مطالعه کنیم در می‌یابیم که مانند کتاب‌های لا مذهب‌ها سعی دارند که با افکار باطله‌شان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند. (11)

و. فتاوای شاذ علمای وهابی:

1. تحریم حمل جنازه با آمبولانس:

«حمل جنازه با ماشین‌هایی که مخصوص جنازه -آمبولانس- و تشییع جنازه‌ای که در ماشین است توسط مردم مشروع نیست».

2. تحریم صله ارحام در اعیاد:

«اینکه زیارت زنده‌ها به دو روز عید اختصاص داده شود، چون که نمی‌توانند در طول سال به زیارت آن‌ها بروند، بدعت است».

3. تحریم احترام به پرچم:

« برای مسلمانان جایز نیست که برای پرچم هر کشور یا سلام کشوری برخیزند بلکه این کار از بدعت‌های منکری است که در عهد رسول خدا و عهد خلفای راشدین نبوده است....».

4. تحریم نصب قاب عکس به دیوار:

«آویزان کردن تصاویر بر دیوار خصوصا تصاویر بزرگ حرام است. حتی در صورتی که برخی از جسم یا سر آن ظاهر شده باشد، چرا که قصد تعظیم در آنها ظاهر است و اصل شرک همین غلوهاست».

5. تحریم شستن دست‌ها با صابون قبل از وضو:

«شستن دست‌ها و صورت با صابون هنگام وضو مشروع نیست».

6. مبطل وضو بودن خوردن گوشت:

«اگر انسان از گوشت شتر چه نر یا ماده آن بخورد، وضویش باطل می‌شود چه خام باشد یا پخته».

7. جلوگیری از احترام به استاد:

«ایستادن دختران برای معلم زن خود، و نیز پسران برای معلم مرد، کاری است که نباید انجام گیرد و کمترین حکمی که برای آن است کراهت شدید می‌باشد».

8. گردش خورشید به دور زمین:

«ظاهرا ادله شرعیه اثبات می‌کند، که خورشید است که به دور زمین گردیده و به سبب آن شب و روز در سطح زمین پدید می‌آید .. اما آنچه را که علمای نجوم امروزه می‌گویند برای ما به درجه یقین نرسیده است و لذا بخاطر این حرف‌ها دست از ظاهر کتاب پروردگار و سنت نبی بر نمی‌داریم».

9. تحریم برگزاری روز مادر، تولد، ازدواج:

« اعیاد میلاد شخص یا اولادش یا مناسبت ازدواج و نحو آن تماما غیرمشروع بوده و به بدعت نزدیک‌تر است تا مباح‌بودن».

10. تحریم رفتن به سوی غار حرا:

«رفتن به غار حرا، از جمله شعائر حج و از سنت‌های اسلام نیست بلکه از جمله بدعت‌ها و راهی به شرک است. و لذا باید مردم را از رفتن به آن منع نمود.»

11. جهاد نکاح:

جنگ سوریه سبب شد تا نخستین بار واژه‌ای به نام جهاد نکاح به ادبیات گروه‌های سلفی وارد شود؛ جهادی که فقط مخصوص زنان است و در آن برای آسودگی خاطر سلفی‌ها، زنان خود را در اختیار آن‌ها می‌گذارند. نخستین بار هم یک روحانی وهابی سعودی این حکم را داد و بعدها منکرش شد. عمده رسانه‌ها، شروع ماجرای "جهاد النکاح" را فتوای منسوب به شیخ محمد عریفی مبلغ مذهبی اهل عربستان معرفی کرده‌اند. گفته می‌شد که شیخ عریفی در توییتر خود فتوا داده که زنان و دختران به "جهاد نکاح" بپیوندند.

به گزارش دویچه وله، اوج این ماجرا زمانی بود که بیستم سپتامبر پارسال، موضوع از سطح گمانه‌‌زنی‌‌های رسانه‌‌ای خارج شده و یک مسؤول دولتی در این زمینه ابراز نظر کرد. لطفی بن جدو، وزیر کشور تونس، در برابر اعضای پارلمان این کشور خبر داد که بسیاری از زنان تونسی که برای جهاد نکاح به سوریه رفته بودند، حامله از این کشور بازگشته‌‌اند.

روزنامه تونسی «الشروق»، روز ۲۲ سپتامبر، گزارشی از جهاد نکاح منتشر کرد که در آن، با برخی دختران بازگشته از سوریه مصاحبه شده بود. این روزنامه، به روایت داستان یکی از دخترانی پرداخته که به تازگی از سوریه بازگشته است.

الشروق به نقل از یک منبع امنیتی تونسی نوشت: «زنانی بین ۳۰ تا ۵۰ ساله با روبنده در مساجد، فروشگاه‌‌های لباس مذهبی، دانشگاه‌‌ها و دستشویی‌‌های حاشیه‌ شهرها، دختران را به کلاس‌‌های مذهبی دعوت کرده تا پس از گذراندن دوره‌‌ای سه ماهه، به سوریه اعزام کنند. س.م. پس از بازگشت از سوریه می‌گوید که به همراه ۹ دختر دیگر بعد از دریافت ۱۲۰۰ دلار و با وعده‌ دریافت مبلغی ۵ برابر آن به سوریه اعزام شده است».

این روزنامه تونسی در بخش دیگری از گزارش خود می‌‌نویسد: «پدر یکی از دختران که به ایدز مبتلا شده می‌‌گوید که دخترم حامله بازگشت. او به ایدز مبتلا شده و ما کاری نمی‌ توانیم انجام دهیم مگر اینکه منتظر مرگ او باشیم».

عبدالرحمن الراشد، سردبیر نشریه «شرق الاوسط» گفته است: «وهابیون با شستشوی مغزی دختران و وعده‌‌های بهشت و حوریان بهشتی آنان را به عنوان برده‌ جنسی به سوریه می‌‌فرستند تا در خدمت سربازان باشند؛ اما این اقدام پیش از این، در دو دهه آشفتگی الجزایر نیز وجود داشت؛ همان‌ طور که القاعده نیز چنین باوری را ترویج می‌‌کرد و از تمام امکانات خود از جمله سکس برای عضوگیری جوانان استفاده می‌ کرد. همین تندروها امروز وارد بحران و هرج و مرج سوریه شده و زنان و مردان را اغفال می‌‌کنند».

غادة عویس یکی از سرشناس‌ترین خبرنگاران و گویندگان خبری شبکه الجزیره قطر است. او چندی پیش با هدف پوشش اخبار حوادث جاری در سوریه به این کشور سفر کرد اما چند روز بعد رسانه‌های عربی خبر دادند که توسط جنگجویان تروریست مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. این خبر بلافاصله توسط شبکه خبری الجزیره تکذیب شد اما اکنون و بعد از گذشت چند روز،‌ گروهک تروریستی جبهة النصره با صدور بیانیه‌ای رسمی فاش کرد که غادة عویس مورد تجاوز قرار نگرفته بلکه به طور داوطلبانه خود را در اختیار جنگجویان قرار داده است. به گفته جبهة النصره ،‌ غادة عویس در واقع به جهاد نکاح تن داده تا بتواند نیازهای جنسی جنگجویان مخالف حکومت بشار أسد رئیس جمهور سوریه را تأمین کند. این بیانیه افزود: خبرنگار الجزیره با یکی از رهبران جبهة النصره هم بستر شده و جهاد نکاح را به جا آورده از همین رو این اقدام ثواب بسیار زیادی دارد و مایه افتخار وی است.

غادة عویس یکی از سرشناس ترین خبرنگاران و گویندگان خبری شبکه الجزیره قطر

توسط جنگجویان تروریست مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است

چندی پیش شیخ وهابی در سخنرانی خود در شبکه ماهواره ای وصال که نزدیک به حرکتهای جهادی تندرو در سوریه است، از انتقادات وارده به فتوای "جهاد نکاح" گله کرده بود. این شیخ وهابی اجازه داد که مجاهدین مسلح می‌توانند در غیاب زنان مجاهد نامحرم، با محارم خود عقد ازدواج بخوانند!! سخنان ناصر العمر بازتاب گسترده‌ای در محافل دینی و افکار عمومی جهان اسلام داشت، به گونه‌ای که همگان بر مشمئز کننده بودن این سخنان تاکید داشتند و از این شیخ وهابی خواستند فتوای خود را پس بگیرد.

اما اعضای گروهک شبه نظامی جبهه النصره رسما اعلام کرده‌اند، به فتوای مفتی سلفی ایمان دارند و آن را به اجرا در خواهند آورد. تروریست‌های تکفیری با استناد به این فتوا اعلام کرده‌اند که امروز آنها از نظر دینی این حق را دارند با محارم خود نزدیکی کنند و خداوند گناهی را برای آنان و نزدیکانشان ثبت نخواهد کرد، چرا که این امر توسط شیخ‌شان حلال شده است. خبرها حاکی از آن است که، فتوای ناصر العمر تنها پرده از این عمل ناشایست و خلاف اخلاق برداشته و این عمل از مدتها پیش در میان اعضای این گروه مرسوم شده است. به شکلی که کودکانی از این ارتباط به دنیا آمده‌اند. و مشکلاتی را از نظر هویت و .... بوجود آمده است.

لازم به ذکر است، فتواهای عجیب تنها محدود به ازدواج جهادی و ازدواج با محارم نمی‌شود و این افراد با استناد به رای و حکم شیوخ سلفی با اصطلاحات ساختگی نظیر "جهاد لواط" و "جهاد نکاح النفس" فحشا را در سرزمین شام گسترش می‌دهند.

12.خوابیدن زن کنار دیوار:

ظاهرا صدور فتاوای مضحک‌، عجیب و شرم آور‌، به مردان سلفی منحصر نمی‌شود بلکه گویا به تازگی زنان سلفی افراطی نیز صاحب فتوا شده و در خدشه‌دار کردن چهره واقعی اسلام ناب در جهان و وارونه کردن احکام اسلامی با مردان خویش هم صدا شده‌اند .

به تازگی یکی از زنان افراطی سلفی مقیم سوریه به نام منیره القبیسی به این نتیجه رسیده که خوابیدن زنان نه تنها در کنار مردان نامحرم بلکه در کنار دیوار نیز به دلیل مذکر بودن کلمه "دیوار" در ادبیات عرب، حرام است.

13. حلال بودن فیلم‌های مستهجن:

عیسی بن صالح مفتی سر‌شناس وهابی در جدید‌ترین فتوای خود اعلام کرد: جایز است افرادی که از ناتوانی جنسی رنج می‌برند، فیلم‌های غیراخلاقی مشاهده کنند، به شرط اینکه بازیگران آن مسلمان باشند!

ز. جنایات وهابیت در تاریخ؛

1.1. حمله به کربلا و نجف:

وهابی ها به فرماندهی امیر سعود در سال1216ه.ق با لشکری عظیم از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه، به سوی عراق حرکت کردند. امیر سعود با سپاهی مرکب از بیست و پنج هزار هزار مرد جنگی غافل گیرانه به شهر کربلا حمله ور شدند و صدای «اقتلوا المشرکین» و «اذبحوا الکافرین» سر دادند. بیش از پنج هزار نفر را کشتند و زخمی های بیشماری به جا گذاشتند. در صحن مقدس، خون از بدن‌های سربریده، روان و گنبد و حجره های صحن از لاشه مقتولان، پر بود. آنان گنبد حرم امام حسین(ع) را خراب کردند و جواهرهای حرم را به چپاول بردند و آنچه از اموال و اسلحه و لباس، فرش، طلا و قرآن های نفیس در شهر یافتند ربودند. وهابیان پس از کشتار بی رحمانه اهل کربلا و هتک حرمت حرم حسینی راهی نجف شدند. چون اهل نجف، جریان کربلا و غارت آن را شنیده بودند، کمی آمادگی داشتند. از این رو، برای دفاع برخاستند. حتی زن ها نیز از خانه ها بیرون آمده بودند و مردان خود را بر می‌انگیختند تا اسیر قتل و غارت‌های وهابی‌ها نشوند. در نهایت این کار باعث شکست مهاجمان و عقب نشینی آنان گردید. وهابی ها در سال های متمادی، بارها و بارها به این دو شهر مقدس، حمله کردند ولی حملاتشان با ناامیدی تمام به شکست و خواری انجامید و در مدت نزدیک به 10 سال، چندین بار شدیدترین حمله‌ها را به این دو شهر انجام دادند.

1.2. حمله به طائف:

سپاه وهابی ها، در ذی القعده سال 1217ه.ق به دستور عبدالعزیز و به فرماندهی عثمان مضایفی به شهر طائف - از شهرهایی که اکثریتشان از اهل سنت‌اند- در دوازده فرسنگی مکه حمله کردند و به قتل عام مردم پرداختند. جمیل صدقی زهاوی در مورد فتح طائف چنین می‌نویسد: «از زشت ترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم بود که به کوچک و بزرگ رحم نکردند. طفل شیرخواره را روی سینه مادرش سر بریدند. جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند، کشتند و چون در خانه‌ها، کسی باقی نماند، به مغازه‌ها و مساجد حمله کردند و هر کس را یافتند-حتی گروهی را که در حال رکوع و سجود بودند- کشتند. به حدی که تمام مردم این شهر را به خاک و خون کشیدند و شمار اندکی از پیر مردان و زنان باقی مانده را از شهر طائف اخراج کردند و به وادی وج بردند و در برابر سرمای شدید، بدون غذا و لباس رها کردند. همچنین کتاب ها را که در میان آنها تعدادی قرآن و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم و دیگر کتاب های فقه و حدیث بود، در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند».

1.3. تخریب قبور مکه و مدینه:

سپاه وهابیان به فرماندهی امیر سعود، در هشتم محرم سال1218ه.ق وارد که شد و آنجا را اشغال کرد. مردم مکه که پیشتر خبر جنایت وهابی ها را در طائف شنیده بودند، از تکرار آن فاجعه، ترسیدند و سلطه او را پذیرفتند. آنگاه امیر سعود از آنان خواست که قبه ها و بارگاه هایی را که بر قبور ساخته اند، با دست خود ویران کنند. از این رو، وهابی‌ها به همراه جمع زیادی از مردم، با بیل و کلنگ به سمت گورستان جنّه المعلّی رفتنند و گنبدهای زیادی از جمله قبور ابوطالب، عبدالمطلب، حضرت خدیجه و... را ویران کردند. آنان در مکه بمدت بیست روز توقف کردند و مسلمانان در آن مشاهد، بیش از ده روز مشغول به خراب کردن بودند. آنان از اول صبح تا آخر روز بقعه‌ها را خراب می‌کردند و با این نیت که با این عمل خود را به واحد احد تقرب می جویند! به حدی که در مکه چیزی از این مشاهد و گنبدها نماند جز آنکه همه را با خاک یکسان نمودند.

همچنین در سال 1220ه.ق به مدینه حمله شد و پس از یک سال و نیم محاصره، شهر به اشغال وهابیان درآمد با تصرف شهر، مردم را از زیارت مرقد مطهر پیامبر و بزرگان مدفون در بقیع بازداشتند. آنگاه امیر سعود دستور داد تا آثار و قبور بقیع را ویران کنند. از این رو، به همراه آنان به قبرستان بقیع یورش بردند و آنچه از قبه‌ها و آثار بر روی قبور بود، با خاک یکسان کردند. از جمله، قبر چهار امام معصوم (امام حسن مجتبی، امام سجاد، امام محمد باقر وامام جعفر صادق علیهم السلام) و همچنین قبر عبدالله پدرگرامی پیامبر اسلام را تخریب و هر آنچه از اشیای قیمتی و گران‌بها یافت می‌شد، به غارت بردند. سرانجام وهابیان پس از چهار سال قتل و غارت جور و ستم بر اهالی مدینه با حمله عثمانی‌ها از بین رفتند.

ولی متأسفانه مجددا در سال 1343 هجری قمری وهابی‌ها با حمایت‌های بی‌دریغ و سخاوتمندانه انگلیسی‌ها به مدینه منوره وارد شدند و با گرفتن فتوای زور از علمای مدینه بر جواز ویران کردن قبور و زیارتگاه‌ها در هشتم شوال 1343 هجری قمری تمامی گنبدها و بارگاه‌ها و ضریح‌هایی که در مدینه و اطراف آن بود ویران کردند. از جمله ویرانی‌ها وهابی ها در مدینه عبارتند از خراب کردن گنبد و بارگاه حضرت عبدالله پدر رسول الله و حضرت آمنه مادر رسول الله و مزار همسران پیامبر و مزار اسماعیل بن جعفر الصادق و دیگر بزرگان و حتی گنبد مرقد مطهر نبوی را هم به توپ بستند و از همه این موارد دردناکتر تخریب گنبد و بارگاه مضاجع مطهره ائمه بقیع علیهم السلام و اهل بیت رسول الله بود.

ضریح چهار امام شیعه پیش از تخریب به وسیله حکومت سعودی،

به ترتیب از راست به چپ حسن بن علی(ع)، علی بن حسین(ع)، محمد بن علی(ع) و جعفر بن محمد(ع)

وهابیان حتی دیوارها و صندوق و ضریحی را که روی قبرهای شریف قرار داشت و برای آن هزار ریال مجیدی صرف شده بود کاملا از بین بردند و از این زیارتگاه جز تلی از سنگ و خاک باقی نگذاشتند و 8 شوال 1343 هجری قمری به خاطره‌ای تلخ و دردناک برای جهان تشیع تبدیل گشت.

8 شوال 1343 هجری قمری خاطره ای تلخ و دردناک برای جهان تشیع

اینک جهت رعایت اختصار، توجه خوانندگان ارجمند را به فهرست برخی از آثار و اماکن تاریخی اسلام که بیانگر فرهنگ و تمدن اسلامی بود و به واسطه تحجر و کوته فکری فرقه ضاله وهابیت ویران شده جلب می کنیم:

بارگاه و مسجد حضرت حمزه سیدالشهداء در احد

بارگاه ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری بنت خولید علیها السلام.

بارگاه آمنه بنت وهب مادر پیامبر گرامی اسلام

بارگاه حضرت ابوطالب پدر گرامی امیرالمؤمنین

بارگاه حضرت عبدالمطلب جد پیامبر گرامی اسلام و امیرالمؤمنین

بارگاه حضرت حوا در جده

بارگاه حضرت عبد الله پدر پیامبر در مدینه

بیت الاحزان،خانه ای که حضرت زهرا علیها السلام در آنجا در سوگ پدرش می‌گریست.

مسجد سلمان در مدینه منوره

خانه حضرت زهرا علیها السلام در کوچه حجر در مکه مکرمه

جایگاه نفس الزکیه در مدینه منوره

خانه رسول الله در مدینه،خانه‌ای که حضرت هنگام هجرت به مدینه در آنجا مستقر شد.

خندقی که مسلمانان در جنگ خندق حفر نمودند

بارگاه پیامبر خدا، یسع علیه السلام،در روستای اوجام در قطیف

مسجد جوانان در احساء، دومین مسجدی که پس از مسجد رسول الله در آن نماز جمعه برگزار شد.

مسجد عباس بن علی در روستای مطیرفی در احساء

زادگاه پیامبر اسلام، خانه ای که در آن پیامبر گرامی اسلام در شعب هواشم در مکه مکرمه متولد شد

خانه ام المؤمنین حضرت خدیجه بنت خولید در مکه مکرمه

مسجد الشمس در مدینه منوره محل یکی از معجزات بزرگ رسول خدا

خانه حمزه بن عبد المطلب عموی گرامی پیامبر

خانه ارقم، که پیامبر و یارانش در آغاز بعثت در آن گرد می آمدند

بارگاه شهدای بدر و جایگاهی که برای پیامبر در غروه بدر نصب نمودند

خانه حضرت علی علیه السلام که امام حسن و امام حسین علیهم السلام در آن متولد شدند

دیوار اطراف شهر مدینه منوره

خانه حضرت امام جعفر صادق در مدینه منوره

محله بنی هاشم در مدینه منوره

مسجد تنبه الوداع

مسجد البغله و بسیاری دیگر از بقاع متبرکه و اماکن مقدسه

قرستان المعلی در مکه مکرمه که بارگاه و مقبره برخی از اهل بیت علهیم السلام و یاران پیامبر در آن قرار دارد.

نشانه ورود و خروج فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین پس از تولد آن حضرت از کعبه

بارگاه‌های متعدد در قبرستان بقیع

بارگاه ملکوتی ائمه بقیع علیهم السلام

قبل از تخریب به دست وهابیون ملعون

نکته قابل توجه اینکه این ویرانگری‌های آثار تاریخی اسلام در حالی صورت می‌گیرد که رژیم سعودی و وهابیان از آثار یهودیان در مدینه منوره حافظت و نگهداری می‌کنند؛ و با نصب تابلوهای هشدار دهنده مردم را از نزدیک شدن به آنها باز می‌دارند.

1.4. کشتار در حج:

در موسم حج سال 1366 بهانه کشتار زائران حرم الله توسط سعودی‌ها و و هابیت این بود که ایرانی‌ها می خواستند کعبه را بدزدند یا نابود کنند، این درحالی بود که ایران به واسطه درگیری با همه دنیا در جنگ تحمیلی، حقایق فراوانی برای جهان اسلام داشت که آنها درست از همین مسئله احساس خطر می‌کردند و همین بهانه‌ای شد برای جلوگیری از برائت علنی علیه مشرکان وقت و همپیمانان آنها در منطقه و حمله وحشیانه به زائران حرم الله.

نایف بن عبدالعزیز، وزیر کشور عربستان سعودی در زمان کشتار حجاج در سال 1366

ماجرای حج خونین از اینجا شروع شد که راهپیمایان، پس از استماع پیام تاریخی امام با شعار «الله اکبر» و «لااله الا الله» برای ادای نماز مغرب راهی حرم شدند. پس از طی مسافتی ناگهان ستون‌هایی از نظامیان آل‌سعود مقابل آنها دیده شد؛ آنان لحظه‌ای بعد به طرف صفوف حمله کردند و با باطوم بر سر و روی زائران بی‌گناه کوبیدند. این گروه از یک سو و گروه دیگری نیز از بالای پله‌ها و ساختمان‌ها سنگ و آجر و آهن و شیشه و بلوک سیمانی بر سر و روی مردم می‌ریختند. پس از آن، شلیک گازهای سمی و خفه‌کننده آغاز شد و به‌دنبال آن رگبار گلوله‌ها به قصد کشتن راهپیمایان برائت از مشرکین به سوی آنان سرازیر شد، حتی به آمبولانس‌های حامل مجروحان نیز یورش می‌بردند و مانع از جمع‌آوری آنان می‌شدند.

حجاج مجروح ایرانی

مسؤول عملیات این کشتار وحشیانه، ژنرال اولیش ویگنر موسس و اولین فرمانده گارد نهم مرزی و واحد ویژه ارتش آلمان غربی بود؛ شخصی مسیحی صهیونیست که یکی از جاسوسانی بود که در عملیات طبس به عنوان یک خبرنگار کار شناسایی را انجام داده بود. وی 5 ماه قبل از این کشتار، طی یک قرارداد امنیتی به سعودی منتقل شده و مشغول آموزش یگان های ویژه ای که قرار است این عملیات را انجام دهد، می‌شود و همزمان به عنوان مسؤول هماهنگی امنیتی شهر مکه از سوی دولت سعودی منصوب شد و به طراحی عملیات می‌پردازد؛ وی هدایت این عملیات را بر عهده داشت تا جایی که با هلیکوپتر آن را هدایت می کرد.

ژنرال اولریخ وگنر، فرمانده نیروهایی امنیتی سعودی در زمان کشتار حجاج ایرانی در سال 1366

وزارت کشور سعودی، سپس آمار تلفات را ۴۰۲ کشته و ۶۴۹ زخمی که ۲۷۵ تن آنان ایرانی بودند، اعلام کرد و به آنها اتهام اخلال در مراسم حج، هجوم آنها به طرف مسجدالحرام با چوب و سنگ و چاقو، درگیری مأموران امنیتی با حجاج و زیر دست و پا ماندن تعداد بسیاری از مردم و ادعای عدم تیراندازی به زوار حرم با تأکید بر مقابله شدید با هر نوع هرج و مرج مطرح شد و به این شکل سعی کردند که به گونه ای به افکار عمومی پاسخ دهند.

تجمع حاجیان به دلیل ممانعت پلیس سعودی از حرکت

می توان گفت کشتار حجاج با همراهی و هم داستانی پول دولت سعودی، تفکر وهابیت و با کمک همپیمانان این دولت در منطقه و جهان رخ داد؛ عملیاتی که سعودی ها آنها را برای جلوگیری از رشد تفکر حضرت امام (ره) در بین مسلمانان و آزاداندیشان انجام دادند.

صحنه کشتار حجاج پس از پایان درگیری

1.6. کشتار در افغانستان:

در اواخر سال 1372 هجری شمسی با پشتیبانی کشور پاکستان و عربستان سعودی و آمریکا، گروهکی وهابی به نام طالبان وارد صحنه نبرد در افغانستان شد و در شهریور 1375 شمسی کابل پایتخت افغانستان را تصرف کرد و به کشتار مسلمانان مجاهد و مجاهدان شیعی مذهب روی آورد. بطوری که، صدها هزار مسلمان را به خاک و خون کشید و باعث عقب ماندگی افغانستان شدند.

در سال 1377 شمسی اجلاسیه ای با حضور 160نفر از مفتی های درباری مزدور اهل سنت و وهابی در پیشاور تشکیل شد. در این اجلاس، علمای وهابی، فتوائی را صادر کردند که باید همه مردان شیعه و پسر بچه‌های شیعه بالای هفت سال کشته شوند و زنان و دختران و پسران کمتر از هفت سال شیعه به عنوان برده و کنیز به اسارت درآیند. پس از صدور این فتاوا، کشتار و قتل و غارت شیعیان توسط حکومت طالبان آغاز گردید.

در روز شنبه 17/5/1377 شمسی زنان و مردان و کودکان شهر مزار شریف از روی بام‌ها به رگبار بسته شدند و اهالی شهر را قتل عام کردند و پس از آن به بیمارستان‌ها رفته و بیماران شیعه مذهب را روی تخت خواب بیمارستان به شهادت رساندند. در روز دوشنبه 19/5/1377 شمسی اجساد هزاران شیعه روی زمین انباشته شده و طعمه درندگان شده بود. در شهر میمنه هم طالبان به محله شیعیان رفته و تعداد زیادی از زنان و مردان و کودکان آنان را در تکیه خان جمع کرده و بر سر آنها نفت ریخته و طعمه حریق نمودند. ملا منان نیازی در سخنرانی خود رسما اعلام کرد که هر کس یکی از اهالی هزاره یا یک شیعه را در خانه خود پنهان کند ما آن خانه را با اهلش به آتش می کشیم.

در سنگچارک و بلخاب و بامیان و یروان و کاپیسا و … شکم بانوان حامله شیعه را پاره می‌کردند و جنین آنان را بیرون آورده و سرش را می‌بریدند. زبان مردان و پستان زنان شیعه را نیز می‌بردند و چشمهای آنان را از حدقه بیرون می آوردند.

در روز جمعه عاشورای سال 1267 هجری قمری شیعیان قندهار در حسینیه ها جمع و سرگرم عزاداری برای عترت طاهره و ذراری پاک پیغمبر و سبط رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بودند که ناگهان وهابیان جنایتکار و سنی های متعصب با انواع اسلحه به حسینه ها وارد شدند و جمع کثیری از شیعیان بی‌دفاع حتی اطفان آنان را به فجیع ترین وضعی به قتل رسانیدند و اموالشان را به تاراج بردند و سا‌ل‌ها شیعیان آزادی عمل نداشتند و حتی در روزهای عاشورا دو،سه نفری در سردا‌ب‌های خانه ماجرای ریحانه رسول الله و مقتولین و مظلومین کربلا عزاداری می‌نمودند.

1.6. کشتار در سوریه:

کشور سوریه از مارس ۲۰۱۱ میلادی صحنه خشونت و ناآرامی است. این درگیری‌ها تا کنون ده‌ها هزار کشته و بیش از یک میلیون تن آواره برجای گذاشته است. دولت سوریه اعلام کرده است که خشونت و ناآرامی از خارج از این کشور سازمان‌دهی و هدایت می‌شود و علاوه بر آن گزارش‌هایی در دست است که نشان می‌دهند، شمار زیادی از شبه‌نظامیان در سوریه از اتباع خارجی هستند. شورشیان در سوریه کسانی هستند که از سوی نیروهای سلفی ‌بنیادگرای افراطی حمایت می‌شوند. آن‌ها مورد حمایت و تحت آموزش عربستان سعودی هستند. چرا که تفکر وهابی‌گری و سلفی‌گری و حتی فلسفه ابن تیمیة کشتن دیگران را به غیر از کسانی که دکترین تیمیه و یا تفسیر او از اسلام را پذیرفته‌اند، اجازه می‌دهد. این‌ها عوامل خطرناکی هستند که از سوی عوامل عربستان آموزش دیده، حمایت شده و پشتیبانی مالی می‌شوند تا منطقه خاورمیانه را بی‌ثبات کنند.

مک کین در میان تروریست‌های سوریه

بر اساس مشاهدات پنج راهب مسیحی که برای بازدید شهر "حلب" به سوریه سفر کرده بودند، مردم حلب، بخصوص شهروندان وفادار به دولت، برای مدتی طولانی از سوی شورشیان از دستیابی به غذا و دارو محروم شده بودند. این در حالی است که تلاش نیروهای دولتی برای دستیابی به جمعیت غیر نظامی و توزیع غذا، دارو و شیر برای نوزادان با ناکامی روبرو شده و معارضان مسلح با در اختیار داشتن سلاح های پیچیده و پیشرفته که توسط CIA در اختیار انها قرار می گیرد، از پیشروی سربازان ارتش سوریه جلوگیری کرده اند.

"لیلا زروگویی" نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در امور کودکان، هشدار داده است که در صورت تداوم وضعیت کنونی در سوریه، نسل آینده این کشور از بزرگترین قربانیان مناقشات خونبار نظامی خواهد بود.

پایگاه اینترنتی آمریکایی "مرکز پاکسازی اطلاعات" گزارشی در خصوص جنایات جنگی ماه های اخیر شورشیان سوریه منتشر کرد. در این گزارش به موارد متعدد قطعه قطعه کردن اجساد قربانیان و سوزاندن بقایای آنان برای پنهان سازی ابعاد جنایات شورشیان اشاره شده است.

این گزارش همچنین به موارد متعدد جنایات جنگی معارضان اشاره کرده که بخشی از آن ها عبارتند از: 1) کشتار ده ها غیر نظامی اعم از زنان و کودکان در روستایی در شرق استان دیر الزور 2) کشتار فجیع ساکنان روستاهای حولا و قبیر 3) عملیاتی نظیر بمب گذاری در دانشگاه حلب، 4) قتل عام منطقه ترمسه و بوستان القصیر که موجب شد ده ها شهروند سوری بر اثر اقدامات ضد بشری معارضان مسلح جان خود را از دست بدهند.

به گزارش خبرگزاری استرالیایی "ای.بی.سی نیوز" در بیست و پنجم اردیبهشت ماه سال جاری، انتشار تصاویر هولناک از شکافتن جسد یک سرباز سوریه و خوردن قلب وی توسط یکی از اعضای گروه های شورشی افراطی، علاوه بر محکومیت شدید سازمان ملل، نگرانی های فراوانی در رابطه با واقعیات مربوط به جنگ سوریه را به دنبال داشت و حیرت افکار عمومی جهانیان در این خصوص را برانگیخت.

این در حالی است که به موازات چنین اعمال غیر انسانی، تخریب آرامگاه و نبش قبر چهره های مطرح مذهبی صدر اسلام از جمله "حجر بن عدی" موجی از خشم و نفرت را در منطقه و در میان مسلمانان جهان از اقدامات شنیع و غیرقابل باور جنایتکاران جنگی سوریه به بار آورده است.

ویرانه های حمص؛ نمایی از مسجد ویران شده خالد ابن ولید در پس زمینه عکس دیده می شود.

بنا به اعلام سازمان دیده بان حقوق بشر (HRW) شورشیان در سوریه اوایل ماه اوت در بسیاری از روستاهای علوی نشین در شمال غرب این کشور کشتار جمعی به راه انداخته اند. این سازمان فعال حقوق بشری در گزارشی که درباره شورشیان سوریه منتشر کرد، نوشت در حمله روز چهارم اوت جهادیون و شورشیان به 10 روستا در استان ساحلی لاذقیه، دستکم 190 غیرنظامی به قتل رسیدند. در میان قربانیان 57 زن و 18 کودک دیده می‌شوند. 67 نفری که به صورت هدفمند اعدام شده بودند، مسلح نبودند و تهدیدی هم محسوب نمی‌شدند، برخی از آنها هنگام فرار به دام شورشیان افتاده بودند.

یک زن عضو ارتش معارض پشت تیربار ضدهوایی در حلب

در حالی که بیش از 2 سال از جنگ داخلی سوریه می گذرد و بیش از 100 هزار نفر جان خود را از دست داده اند مردم این کشور روزهای خون‌بارتری را زیر آتش جنگ سپری می کنند. از زمان آغاز درگیری های مسلحانه در مارس 2011 در سوریه تاکنون صد هزار و 191 نفر کشته شده اند که دست کم 36 هزار و 661 نفر از آنها را غیرنظامیان تشکیل می دهند. بنا به گفته رامی عبدالرحمن، از مجموع افراد کشته شده در درگیری های سوریه، 25 هزار کشته متعلق به نیروهای نظامی دولت سوریه و 18 هزار و 72 کشته نیز از شبه نظامیان مخالف دولت هستند.

نمای بیرونی از کلیسای «ایلی سنت» در حمص که در نبرد معارضین و دولت ویران شده است.

در همین حال بر اساس آخرین گزارش کمیساریاى عالى پناهندگان سازمان ملل، آمار آوارگان سورى پراکنده به عدد 2میلیون نفر نزدیک می شود، نیمى از این آوارگان را زنان و نیم دیگر را مردان تشکیل مى دهند. نزدیک به نیمى از آوارگان نیز کودکان زیر ١٨ سال هستند. مسن ترین پناهنده یک زن ١٠۵ ساله سورى است که درکمپ پناهندگان "زعترى” اردن ساکن است. ٣۶ ٪ آوارگان را کودکان زیر ١٢ سال و ١٧٪ را کودکان زیر ۵ سال تشکیل مى دهند. همچنین ۴٨٪ این آوارگان زیر ١٨ سال هستند. بنابر این گزارش روزانه ١٢۵ نوزاد در کمپ هاى آوارگان سورى در کشورهاى همسایه سوریه به دنیا مى آیند..

 

منطقه جنگ زده "جبل" در حلب از نمای بالا

سلفی های تندرو نه تنها شیعیان را مورد هدف قرار نمی دهند بلکه به قتل علمای اهل سنت نیز مبادرت می ورزند. علامه محمد سعید رمضان البوطی رئیس اتحادیه علمای بلاد شام که حین تدریس علوم دینیه در مسجد الایمان دمشق به همراه شاگردان خود مورد هجوم ددمنشانه گروههای تکفیری و تروریستهای وهابی قرار گرفتند و دعوت حق را لبیک گفتند. ایشان از علمای برجسته دینی بودند و در هنگام حمله تروریستی و اصابت گلوله خمپاره که منجر به شهادت و مجروح شدن بیش از 50 نفر نیز گردید، مشغول تدریس در مسجد بودند..


علامه محمد سعید رمضان البوطی

علامه محمد سعید رمضان البوطی بارها حملات تروریستی به کشور سوریه را محکوم کرده و خواستار قطع دخالت نیروهای بیگانه و توقف حملات تروریستها به مردم این کشور شده بودند.


منابع:

الف- کتاب:

1.وهابیت سیاسی، موسسه مطالعات اندیشه سازان نور، تهران، چاپ اول،1390.

2. وهابیت را بهتر بشناسیم، علی اصغر رضوانی، انتشارات دلیل ما، قم، تابستان1387، چاپ اول.

3. چالش های فکری و سیاسی وهابیت، اکبر اسد علی زده، مرکز پژوهش های صدا وسیما، تهران، چاپ اول، 1384.

4. نظری بر تاریخ وهابیت، زهرا مسجد جامعی، سازمان چاپ و انتشارت وزارت فرهن و ارشاد اسلامی، چاپ اول، بهار1380.

5. برگی از جنایات وهابی ها، سید مرتضی رضوی، ترجمه علی ضیایی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1368، چاپ اول.

ب- اینترنت:

http://irinn.ir/news

http://avapress.com

http://www.asna-alborz.ir

http://www.shia-news.com

http://www.afghanews.ir/ShowDetails.aspx?NewsId64511

http://hamshahrionline.ir

  • صمد ولی پور

سخنان حاج قاسمی در خط قرمز

صمد ولی پور | جمعه, ۱۸ جولای ۲۰۱۴، ۰۱:۵۱ ب.ظ


قاسمی افزود: می‌شود که شما باشید و رهبر هم باشد و یک بار دیگر هم جام زهر تحمیل شود و این امر در شرایطی اتفاق خواهد افتاد که نخبگان و خواص اشتباه کنند. متأسفم که بحث امروز ما این است سر میز مذاکره نشستیم و این جملۀ توافق فلان است.دشمن زمان جنگ وقتی دید ما مرد جنگیدن نیستیم دوباره آمدند در همین جاده اهواز. خیلی سخت تر از ۸ سال جنگ.

قاسمی با طرح این پرسش که چرا باید نگران باشیم و دلواپسی را از کجا گرفتیم؟ گفت: دلواپسی برای بنده و بچه‌های جنگ در یک سال آخر دفاع مقدس مفهوم دیگری دارد. در یک سال آخر جنگ اتفاقاتی افتاد و خرد خرد زمین‌ها را از دست می‌دادیم و دولت وقت هم به ریاست آقای فتنه‌گر استعفا داد و امکانات را پای جنگ نیاورد و نظامیان هم بریدند.

وی با بیان اینکه بنده دیگر نباید قطعنامه ۵۹۸ را بخوانم، اظهار داشت: ما این قطعنامه را پذیرفتیم اما پس از آن چه اتفاقاتی افتاد؟! پس از اینکه پذیرش قطعنامه انجام شد، سه شبه ۶۰ درصد زمین‌هایی را که ظرف ۸ سال پس گرفته بودیم، از ما گرفتند.این‌ها را به شما نگفتند تا از تاریخ ۵۹۸ درس نگیرید!فضا وقتی گرد غبار می گیرد، خواص هم نمی تواند کاری کنند. جرات نمی‌کنند همان پیام سه خطی امام را هم برایتان بخوانند.

قاسمی تصریح کرد: کسانی که برای جک استراو فرش قرمز می‌انداختند باید هم دو باره دعوتش کنند و این مسخره‌ترین حرفی بود که استراو به دیدار شهدای هسته‌ای برود! آن‌ها با طرح این موضوع، مفاهیم را به لجن کشیده‌اند.

قاسمی با بیان اینکه خط دلواپسی از دشمن نیست، گفت: کاندیداهای ریاست جمهوری با هم عکس یادگاری می‌گیرند و پشت آن عکس آمده بود ما با هم هستیم. به نظر بنده در این یک سال اخیر در خطوط موفق نبودند و ما فقط نگران این خنده‌ها در مذاکرات هستیم. وقتی که این خنده‌ها زده می‌شود، ما سرمان را پایین می‌اندازیم و نمی‌خواهیم این لبخندهای کثیف را ببینیم.

قاسمی گفت: دشمن که دشمن است. وقتی شما خط قرمز ندارید مردم چه کنند؟ می روند دیدار رئیس جمهور پشتش نوشته ما همه با هم هستیم. لابد زیرش هم نوشته نترسید نترسید! همتی شما می‌شناسید که اسم اتوبان است. همتی که من می‌شناسم اما چیز دیگری بود. گفت بجنگید بجنگید که اگر نجنگید می آیند عنان تان را دست می گیرند.

وی اضافه کرد: نسلی که با امام بزرگ شده است، حق دارد دلواپس باشد؛ صحنه‌ای را در زمان تسخیر سفارت آمریکا در مصر دیدم از جوانی سوال کردند از این اقدام خود نمی‌ترسی؟ که او پاسخ داد ۳۳ سال پیش این اتفاق در ایران افتاد آنها (آمریکا) چه غلطی کردند؟! در این قصه اصطلاحات لجنی درست می کنند. بازی برد-برد نداریم.

قاسمی با بیان اینکه تحت عنوان فرمایشات آقا کار خود را انجام می‌دهند و از این رو باید دلواپس بود، خاطرنشان کرد: ما هر موقع می‌خواستیم ضد وزیر اسبق ارشاد صحبت کنیم، می‌گفتند این فرد دارد با آقا چایی می‌خورد اما الان به عنوان یک عامل فتنه در انگلیس حضور دارد.

وی خطاب به دانشجویان افزود: باید سوال و خواسته‌های خود را هم مطرح کنید چراکه راهی را که دارند می‌روند، به ترکستان است و ما اصلا بازی برد – برد نداریم. آنها می‌خواهند فرزندان و بچه‌های ما را با این گفتمان فریب دهند. آیا این دلواپسی یک استرس درونی است یا پشتوانه‌ای تاریخی دارد که اگر برای نسل امروز روشن می‌شد، الان در زمین بازی آن‌ها نبودیم؟

قاسمی ادامه داد: این دلواپسی برای بچه‌های جنگ مفهوم خاصی دارد. در یک سال یا دو سال آخر جنگ، اتفاقاتی رخ داد که یک گیجی برای بچه‌های جنگ در پی داشت. در یک سال اخیر ماهی یک عملیات رخ می‌داد و زمین‌هایی که ما با خون گرفته بودیم را از ما می‌گرفتند.امام در این مقطع همه را به جنگ فرامی‌خواند و می‌گوید همه چیز باید در استخدام جنگ باشد. شد؟ نشد!وی افزود: نظامیون بریدند، فرمانده‌شان استعفا داد و امام نپذیرفت. حالا می‌گوید من رکب خورده‌ام و نامه را برای امام ننوشته بودم. از آن طرف دولت هم وضعیت مشابهی داشت.

سعید قاسمی با بیان اینکه علیرغم اینکه دل‌نگران هستیم، دل‌آرام هم هستیم، افزود: دل آرامیم به خاطر اینکه پشتوانه خون شهدا را داریم و سکان‌دار نظام ولی فقیه است. فردی که به تنهایی عوامل را شناسایی می‌کند و به قول یکی از دوستان باید بگوییم ای رهبر آماده آزاده‌ایم آزاده چراکه ایشان همواره آماده هستند.وی در پایان سخنانش تاکید کرد: دل‌آرام هستیم به خاطر اینکه خدای خرمشهر، خدای طبس، خدای کربلای ۵ و خدای غزه و لبنان زنده است، از این بابت دل‌آرام هستیم.

متن کامل سخنان حاج سعید قاسمی را اینجا بخوانید.

آیت الله قرهی: هر کس از درد دین سخن بگوید به او برچسب افراط می‌زنند

در بخش دیگری از این همایش، هرکدام از اساتید که تا آن زمان در برنامه حضور داشتند در چند جمله پیام خود را به مردم و تیم مذاکره‌کننده اعلام کردند. در ابتدا آیت الله قرهی، رئیس حوزه علمیه امام مهدی (عج)، که فرصت سخنرانی خودشان را به مهندس سعید قاسمی سپرده بودند، در جملات کوتاهی به چند نکته مهم اشاره کردند. ایشان در ابتدا گفتند: برگزاری این همایش را که بسیار عالی است، تبریک می‌گویم. برگزاری چنین همایش‌هایی بسیار خوب است و بررسی حقیقی موضوع این همایش را حاج سعید قاسمی بیان کردند و آنان که ایمان داشته باشند می‌فهمند درد و دل این بزرگوار درد اسلام است.

  • صمد ولی پور

همایش خط قرمز

صمد ولی پور | جمعه, ۱۸ جولای ۲۰۱۴، ۱۱:۵۶ ق.ظ

گزارش کامل همایش «خط قرمز»

قاسمی: نسلی که با امام(ره) بزرگ شده، حق دارد دلواپس باشد/ نوبری: توافق ژنو، مداخلات آمریکا را قانونی کرد/ کوثری: نمی‌گذاریم ۵۹۸ تکرار شود/ آیت الله قرهی: هر کس از درد دین سخن بگوید به او برچسب افراط می‌زنند

www.1-20.ir -همایش «خط قرمز» برای تبیین خطوط قرمز مذاکرات هسته‌ای با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب و با نگاهی دقیق و کارشناسی به منافع ملی کشور، بعدازظهر روز گذشته (۲۳ تیر) در تالار اندیشه حوزه هنری برگزار شد.

این همایش به همت کمیته صیانت از منافع مردم ایران و جمعی از تشکل های مردمی و دانشجویی شکل گرفت و نخبگان و مردم با حضور پرشور خود نشان دادند که دغدغه منافع ملی و ارزش‌های انقلاب هم در میان نخبگان و اساتید و هم در میان دانشجویان و مردم عادی بسیار پررنگ است. این برنامه به صورت همزمان از سایت اینترنتی «تلویزیون مستضعفین» پخش شد و با توجه به اهمیت بررسی روند مذاکرات هسته‌ای و حضور پررنگ نخبگان در این همایش، سایت‌های خبرهای متعدد به پوشش خبری همزمان از سخنرانی‌ها پرداختند.

همایش «خط قرمز؛ نه به صنعت هسته‌ای دکوری»

از میان اساتید و شخصیت‌هائی که در این همایش حضور یافتند، می‌توان به آیت الله محی الدین حائری شیرازی (عضو مجلس خبرگان رهبری، استاد حوزه‌ی علمیه‌ی قم، امام جمعه‌ی سابق شیراز)، آیت الله روح‌الله قرهی (مدیر و استاد حوزه‌ی علمیه‌ی امام مهدی تهران، مدرس اخلاق، مؤلف کتب فقهی و اخلاقی)، محمد کوثری (نماینده‌ی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دوره‌های هشتم و نهم، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، از فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس)، مهندس سعید قاسمی (مدیر مجموعه فرهنگی میثاق، کارشناس فرهنگی، از فرماندهان و رزمندگان دفاع مقدس)، دکتر حسین کچوئیان (عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو هیئت علمی دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران، عضو شورای پژوهشی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی)، مهندس ناصر نوبری (رئیس دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی و کارشناس ارشد روابط بین‌الملل، دارای سوابقی هم‌چون سفارت ایران در اتحاد جماهیر شوروی، ریاست مرکز راهبردی وزارت امور خارجه، مؤسس و اولین رئیس دفتر امور سخن‌گویی وزارت خارجه، مدیر کل روابط عمومی و انتشارات وزارت خارجه، دکتر ابومحمد عسگرخانی (رئیس مرکز مطالعات عالی بین‌المللی دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، و استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران)، دکتر ابوالفضل ظهره‌وند (دیپلمات وزارت خارجه، کارشناس مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی، دارای سابقه‌ی سفارت جمهوری اسلامی در ایتالیا و افغانستان و نیز معاونت رسانه‌ای شورای عالی امنیت ملی)، دکتر محمد علی رامین (فعال در حوزه‌ی بین‌الملل و انقلاب اسلامی، معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت دهم و مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور در دولت نهم، عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور، از پایه‌گذاران و فعالان انجمن‌های اسلامی دانشجویان در آلمان)، دکتر غلامحسین الهام (سیاستمدار و حقوقدان، عضو هیئت علمی دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضو و سخن‌گوی سابق شورای نگهبان، وزیر اسبق دادگستری)، دکتر مهدی کوچک‌زاده (نماینده‌ی مردم تهران مجلس شورای اسلامی در دوره‌های هفتم، هشتم و نهم، عضو هیئت عملی دانشگاه تربیت مدرس)، حجت الاسلام حمید رسایی (نماینده‌ی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دوره‌های هشتم و نهم، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معاصر)، حجت الاسلام سید محمود نبویان (نماینده‌ی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دوره‌ی نهم، عضو هیئت علمی مؤسسه‌ی آموزشی امام خمینی، مدیر گروه فلسفه‌ی حقوق مجمع عالی حکمت اسلامی)، جواد کریمی قدوسی (نماینده‌ی مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی در دوره‌های هشتم و نهم، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی)، فاطمه آلیا (نماینده‌ی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دوره‌های هفتم، هشتم و نهم)، بهرام بیرانوند (نماینده‌ی مردم بروجرد در مجلس نهم شورای اسلامی)، دکتر سید امیر حسین قاضی‌زاده هاشمی (نماینده‌ی مردم مشهد در مجلس شورای اسلامی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی)، محمد حسن آصفری (نماینده‌ی مردم اراک در مجلس شورای اسلامی دوره‌ی نهم، دبیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی)، دکتر مرتضی تمدن (کارشناس سیاسی، استان‌دار استان تهران در دولت‌های نهم و دهم، مدیر کل صدا و سیمای استان قم و خراسان، نماینده‌ی دوره‌ی هفتم مجلس شورای اسلامی)، ابوالقاسم جراره (نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی در دوره‌ی نهم)، حجت الاسلام سید ناصر موسوی لارگانی (نماینده‌ی مردم فلاورجان در دوره‌ی هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی، کارشناس مسائل سیاسی و بین المللی)، دکتر محمد اسماعیل کفایتی (مسئول بسیج مهندسین، استاد دانشگاه)، حجت الاسلام سید مهدی موسوی‌نژاد (نماینده مردم دشتستان در مجلس شورای اسلامی دوره‌ی نهم)، مهندس شهرابی (رئیس خانه امریکای لاتین)، حسن مسلمی نائینی (عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی)، ناصر فیض (شاعر و طنزپرداز)، حامد زمانی (خواننده و مداح) اشاره کرد.

همایش «خط قرمز؛ نه به صنعت هسته‌ای دکوری»

کار به جایی رسیده است که کسی دلواپس نشود، جای تعجب است

مراسم با قرائت آیات ابتدایی سورۀ ممتحنه با موضوع نهی مؤمنین از دوستی با کفار و دشمنان خدا آغاز شد. سپس مجری این همایش پس از خیرمقدم، کلیاتی از اهداف همایش را برای حاضران بیان کرد. در ادامه وحید اشتری دانشجوی کارشناسی ارشد دیپلماسی و سخنگوی کمیته صیانت از منافع ایران گزارشی از این مجموعه و اهداف آن ارائه نمود. به گفتۀ این فعال دانشجوئی، کمیتۀ صیانت از منافع ایران از زمان بازگشت آقای روحانی از سفر نیویورک و به صورت کاملاً دانشجویی، شکل گرفت. وی افزود: در کنار برگزاری همایش‌ها، با شناسنامه و با افتخار اعلام می‌کنیم که فعالیت‌های تبلیغی انجام می‌دهیم.‎ در حوزه تصویری، مستندسازی، نشریه و … ورود می‌کنیم تا بتوانیم واقعیات را نشان دهیم و حوادث این روزها را برای آیندگان مستندسازی کنیم. اشتری با اشاره به روند امتیازدهی‌های فراوان به غرب در مذاکرات هسته‌ای ادامه داد: در این مدت کار به جایی رسید که اگر کسی دلواپس نشود، جای تعجب است.

علاوه بر دانشجویان که حضور آن‌ها در برنامه بسیار پررنگ بود، اقشار مختلف مردم، زن و مرد، در این برنامه به طور گسترده حضور یافته بودند تا هم نگرانی خود را نسبت به مذاکرات جاری نشان دهند، و هم از سخنان مهم اساتید دربارۀ روند مذاکرات و خطوط قرمز منافع ملی کشور بهره‌مند شوند. این حضور پرشور در شرایطی رقم خورد که بلافاصله پس از اعلام برگزاری همایش، برخی رسانه‌ها به تبلیغات منفی دروغین علیه این همایش پرداخته بودند

  • صمد ولی پور

دوراهی باخت باخت:

صمد ولی پور | دوشنبه, ۱۴ جولای ۲۰۱۴، ۱۱:۳۰ ب.ظ
دو راهی باخت باخت!
پرده‌برداری شریعتمداری از علت حضور فوری وزرای خارجه 1+5 در وین
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۰۵:۲۲
 
.تا چند روز قبل مقامات آمریکایی از جمله جان ‌کری و وندی ‌شرمن با تکبر و غرور این ترجیع‌بند را تکرار می‌کردند که ایران در مقابل یک تصمیم سخت قرار گرفته است! و اکنون اعتراف می‌کنند که باید برای اتخاذ یک تصمیم سخت آماده شوند. تصمیمی که هر دو سوی آن برای آنان سخت و تاکنون دور از انتظار بوده است
پرده‌برداری شریعتمداری از علت حضور فوری وزرای خارجه 1+5 در وین
به گزارش جهان نیوز، حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان "دو راهی باخت باخت!" در کیهان نوشت:
۱-فراخوان غیرمنتظره وزرای خارجه کشورهای ۵+۱ برای حضور مستقیم در مذاکرات که از سوی خانم کاترین اشتون صورت پذیرفت و برخی از اخبار و گزارش‌های پیرامونی دیگر حکایت از آن دارند که «وین ۶» آنگونه که حریف پیش‌بینی می‌کرد، پیش‌ نمی‌رود و محاسبات قبلی آنان با اختلال جدی روبرو شده است. چرا؟! چه اتفاق غیرمنتظره‌ای روی داده که خانم اشتون برای تصمیم‌سازی در برابر آن ناچار به دعوت فوری وزرای خارجه ۵+۱ شده است؟!
  • صمد ولی پور