دروغ تاریخ..شیـــــــــــــــــوه دستیابی صهیونیست ها به خاک فلسطین
صمد ولی پور | شنبه, ۲۶ جولای ۲۰۱۴، ۰۳:۱۵ ق.ظ
گزارشی درباره بزرگترین دروغ تاریخ/بخش پایانی
فاجعه اصلی به علت فروش چند هکتار زمین توسط چند فلسطینی نبوده، بلکه صهیونیستها با زور اسلحه صاحبان اصلی فلسطین را آواره ساخته و زمینهای آنها را مصادره کرده، سپس در جریان جنگ سال 1967 با ارتشهای عرب بقیه سرزمین فلسطین را نیز اشغال و پس از آواره کردن فلسطینیان، زمینهای آنها را مصادره کردند.
به گزارش خبرنگار دفاعی- امنیتی باشگاه خبرنگاران، بررسی زوایای مختلف شایعه دروغین «فروش زمین توسط فلسطینیان» از اهمیت خاصی برخوردار است.
دفتر حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در تهران با انتشار کتابچهای با عنوان «فروش زمین: واقعیت یا شایعه» نوشته است:
این دروغ بزرگ در بیشتر کشورهای اسلامی شایع شده و در واقع یکی از شایعات و دروغپردازیهای صهیونیستها و ایادی آنها به شمار میرود. مهمترین این ادعاها و شایعات این است: «ملت فلسطین سرزمین خود را به یهودیان فروختند، پس چرا از ما میخواهند سرزمینی را آزاد کنیم که فروخته شده و پول آن هم گرفته شده است؟»

انقلاب بزرگ فلسطین از 1936 تا 1939
انقلاب بزرگ فلسطین یکی از بزرگترین انقلابها در تاریخ نوین فلسطین است. این انقلاب در 15 آوریل سال 1936 و به دست یک گروه قسامی به رهبری «شیخ فرحان السعدی» و با قتل دو یهودی آغاز شد. پس از آن حوادث مختلفی روی داد که واکنشهای شدید و خشمگینانه طرف عربی و یهودی را به دنبال داشت. در تاریخ 20 آوریل همان سال ملت فلسطین دست به اعتصاب عمومی زد.
از دیگر رخدادهای این دوره باید به وحدت احزاب عربی فلسطین و همچنین تشکیل کمیته عالی عربی به ریاست حاج امین الحسینی اشاره کرد.
کمیته مذکور در 25 آوریل سال 1936 تشکیل شد و بر تداوم اعتصاب تا تحقق خواستههای ملت فلسطین در تشکیل یک دولت فلسطینی و توقف مهاجرت یهودیان تاکید داشت. اعتصاب عمومی فلسطینیها 178 روز (در حدود شش ماه) به طول انجامید و به عنوان طولانیترین اعتصاب عمومی در تاریخ جهان به ثبت رسید.
این اعتصاب عمومی در فلسطین با انقلاب بزرگ همراه بود. مرحله اول انقلاب بزرگ فلسطین در 12 اکتبر سال 1936 و به درخواست پادشاهان و روسای کشورهای عربی و به منظور ایجاد بستری مناسب برای حضور گروه تحقیق انگلیسی و بررسی اوضاع فلسطین و ارائه نتایج تحقیقات متوقف شد.
کمیته پیل نتایج تحقیقات خود را در سال 1937 ارائه داد و پیشنهاد کرد که فلسطین میان یهودیها و عربها تقسیم شود. پیشنهاد کمیته پیل شعلههای انقلاب را مجددا در میان مردم برانگیخت که نشانههای آغازین آن را باید در ترور اندرو Andrews حاکم انگلیسی استان الجلیل به دست نیروهای قسامی جستجو کرد.
استعمار انگلستان در پی ترور اندرو در 26 سپتامبر 1937 دست به اقدامات سرکوبگرانه شدیدی زد و مجلس اعلای اسلامی، کمیته عالی عربی و کمیتههای ملی را منحل کرد و در صدد بازداشت حاج امین الحسینی برآمد.
ایشان در نیمههای اکتبر سال 1937 به لبنان رفتند و از همان جا هدایت انقلاب را به عهده گرفتند، البته در این میان استعمارگران انگلیسی 4 تن از اعضای کمیته عالی عربی را بازداشت و به الجزایر و سیسیل تبعید کردند.
انقلاب بزرگ فلسطین در تابستان سال 1938 دوباره اوج گرفت و مبارزان موفق شدند کنترل برخی از مناطق روستایی و همچنین شماری از شهرها را به مدتی کوتاه در دست بگیرند.
در همین زمان حکومت انگلستان در فلسطین فروپاشید و به قطع میتوان گفت که اگر مسئله محدود به رویارویی میان یک ملت استعمار شده و یک حاکمیت استعمارگر بود، شاید در نهایت به عقبنشینی اشغالگران و دستیابی ملت فلسطین به حقوق از دست رفتهشان میانجامید، ولی طرف یهودی ـ صهیونیستی به خاطر نفوذ و ماهیت پلیدش، انگلیسیها را برای تداوم دشمنیهایش با ملت فلسطین تحت فشار قرار میداد.
فشارهای صهیونیستها در نهایت باعث شد که انگلستان شمار زیادی از نیروهای خود را به فرماندهی برجستهترین چهرههای نظامی همچون «ویفل»، «هاینینگ» و «مونتکمری» به فلسطین ارسال کند.
این نیروها به اشغال مجدد فلسطین دست زدند و از آخرین تجهیزات نظامی خود برای تخریب شهرها و روستاهای فلسطین و آواره کردن فلسطینیان استفاده کردند و در تابستان سال 1939 آتش انقلاب بزرگ فلسطین را خاموش کرده و شمار زیادی از رهبران بزرگ فلسطین همچون «فرحان السعدی»، «محمد الصالح الحمد»، «عبدالرحیم حاج محمد» و «یوسف ابودره» را به شهادت رساندند.
از دیگر سو، دولت انگلستان ـ در حالی که مشغول سرکوب انقلاب مردم فلسطین بود ـ به منظور یافتن راهحلی سیاسی بود. از همین رو، طرح تقسیم فلسطین را ملغی اعلام و زندانیان سیسیل را آزاد کرد و طرف عربی و یهودی را به پای میز مذاکرات در لندن فراخواند.
کنفرانسی که در فوریه 1939 و با حضور نمایندگانی از فلسطین و کشورهای عربی و همچنین نمایندگان یهودی در لندن تشکیل شد، به هیچ نتیجه مشخصی نرسید و این مسئله باعث شد که انگلیس خود بدون در نظر گرفتن نظرات طرفین راهحلی را ارائه دهد.
پس از آن دولت انگلستان در می سال 1939 «کتاب سفید» را منتشر کرد که تا حدی به معنای پیروزی سیاسی فلسطینیها بود. دولت انگلستان در این کتاب، قاطعانه تاکید کرده بود که تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین در سیاستهای این کشور هیچ جایگاهی ندارد و خواست انگلیس تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی است که در آن قدرت میان عربها و یهودیها تقسیم شود.
ضمناً بریتانیا از تصمیم خود برای تشکیل یک دولت فلسطینی طی ده سال آتی خبر داده و اعلام کرده بود که میزان مهاجرت در 5 سال آینده از سقف 75 هزار نفر تجاوز نخواهد کرد و بعد از آن، مهاجرت یهودیها را متوقف خواهد ساخت مگر اینکه عربها خودشان خواستار تداوم مهاجرت یهودیها باشند. از دیگر مسائلی که انگلستان در کتاب سفید بر آن تاکید کرده بود، ممنوعیت فروش زمین در برخی مناطق فلسطین بود، ضمن آنکه فروش زمین در دیگر مناطق نیز به صورت مشروط ممکن بود.
در این میان بیشتر رهبران فلسطینی با نظر به تردیدی که نسبت به اجرای وعدههای مذکور انگلستان داشتند، با مفاد کتاب سفید موافقت نکردند.
از سوی دیگر، در طرحی که از سوی انگلستان ارائه شده بود استقلال فلسطین منوط به موافقت یهودیها و مشارکت آنها در حکومت بود و از طرف دیگر، بریتانیا در زمینه عفو عمومی انقلابیون و یا مصالحه با رهبر بزرگ فلسطین «حاج امین الحسینی» هیچ وعدهای نداد.
علاوه بر همه اینها فلسطینیها دور از خرد میدیدند که خیلی سریع در مقابل طرحی که در آن برخی امتیازات (به دشمن) داده شده بود، موضع موافق اتخاذ کنند. به هر حال گذشت زمان مشخص میکرد که دولت انگلستان که آن همه بر اجرای طرحش تاکید داشت، تا چه حد در اجرای این تصمیم خود جدی است. از سوی دیگر، یهودیان نیز مخالف اجرای طرح مذکور بودند.
دفتر حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در تهران با انتشار کتابچهای با عنوان «فروش زمین: واقعیت یا شایعه» نوشته است:
این دروغ بزرگ در بیشتر کشورهای اسلامی شایع شده و در واقع یکی از شایعات و دروغپردازیهای صهیونیستها و ایادی آنها به شمار میرود. مهمترین این ادعاها و شایعات این است: «ملت فلسطین سرزمین خود را به یهودیان فروختند، پس چرا از ما میخواهند سرزمینی را آزاد کنیم که فروخته شده و پول آن هم گرفته شده است؟»

انقلاب بزرگ فلسطین از 1936 تا 1939
انقلاب بزرگ فلسطین یکی از بزرگترین انقلابها در تاریخ نوین فلسطین است. این انقلاب در 15 آوریل سال 1936 و به دست یک گروه قسامی به رهبری «شیخ فرحان السعدی» و با قتل دو یهودی آغاز شد. پس از آن حوادث مختلفی روی داد که واکنشهای شدید و خشمگینانه طرف عربی و یهودی را به دنبال داشت. در تاریخ 20 آوریل همان سال ملت فلسطین دست به اعتصاب عمومی زد.
از دیگر رخدادهای این دوره باید به وحدت احزاب عربی فلسطین و همچنین تشکیل کمیته عالی عربی به ریاست حاج امین الحسینی اشاره کرد.
کمیته مذکور در 25 آوریل سال 1936 تشکیل شد و بر تداوم اعتصاب تا تحقق خواستههای ملت فلسطین در تشکیل یک دولت فلسطینی و توقف مهاجرت یهودیان تاکید داشت. اعتصاب عمومی فلسطینیها 178 روز (در حدود شش ماه) به طول انجامید و به عنوان طولانیترین اعتصاب عمومی در تاریخ جهان به ثبت رسید.
این اعتصاب عمومی در فلسطین با انقلاب بزرگ همراه بود. مرحله اول انقلاب بزرگ فلسطین در 12 اکتبر سال 1936 و به درخواست پادشاهان و روسای کشورهای عربی و به منظور ایجاد بستری مناسب برای حضور گروه تحقیق انگلیسی و بررسی اوضاع فلسطین و ارائه نتایج تحقیقات متوقف شد.
کمیته پیل نتایج تحقیقات خود را در سال 1937 ارائه داد و پیشنهاد کرد که فلسطین میان یهودیها و عربها تقسیم شود. پیشنهاد کمیته پیل شعلههای انقلاب را مجددا در میان مردم برانگیخت که نشانههای آغازین آن را باید در ترور اندرو Andrews حاکم انگلیسی استان الجلیل به دست نیروهای قسامی جستجو کرد.
استعمار انگلستان در پی ترور اندرو در 26 سپتامبر 1937 دست به اقدامات سرکوبگرانه شدیدی زد و مجلس اعلای اسلامی، کمیته عالی عربی و کمیتههای ملی را منحل کرد و در صدد بازداشت حاج امین الحسینی برآمد.
ایشان در نیمههای اکتبر سال 1937 به لبنان رفتند و از همان جا هدایت انقلاب را به عهده گرفتند، البته در این میان استعمارگران انگلیسی 4 تن از اعضای کمیته عالی عربی را بازداشت و به الجزایر و سیسیل تبعید کردند.
انقلاب بزرگ فلسطین در تابستان سال 1938 دوباره اوج گرفت و مبارزان موفق شدند کنترل برخی از مناطق روستایی و همچنین شماری از شهرها را به مدتی کوتاه در دست بگیرند.
در همین زمان حکومت انگلستان در فلسطین فروپاشید و به قطع میتوان گفت که اگر مسئله محدود به رویارویی میان یک ملت استعمار شده و یک حاکمیت استعمارگر بود، شاید در نهایت به عقبنشینی اشغالگران و دستیابی ملت فلسطین به حقوق از دست رفتهشان میانجامید، ولی طرف یهودی ـ صهیونیستی به خاطر نفوذ و ماهیت پلیدش، انگلیسیها را برای تداوم دشمنیهایش با ملت فلسطین تحت فشار قرار میداد.
فشارهای صهیونیستها در نهایت باعث شد که انگلستان شمار زیادی از نیروهای خود را به فرماندهی برجستهترین چهرههای نظامی همچون «ویفل»، «هاینینگ» و «مونتکمری» به فلسطین ارسال کند.
این نیروها به اشغال مجدد فلسطین دست زدند و از آخرین تجهیزات نظامی خود برای تخریب شهرها و روستاهای فلسطین و آواره کردن فلسطینیان استفاده کردند و در تابستان سال 1939 آتش انقلاب بزرگ فلسطین را خاموش کرده و شمار زیادی از رهبران بزرگ فلسطین همچون «فرحان السعدی»، «محمد الصالح الحمد»، «عبدالرحیم حاج محمد» و «یوسف ابودره» را به شهادت رساندند.
از دیگر سو، دولت انگلستان ـ در حالی که مشغول سرکوب انقلاب مردم فلسطین بود ـ به منظور یافتن راهحلی سیاسی بود. از همین رو، طرح تقسیم فلسطین را ملغی اعلام و زندانیان سیسیل را آزاد کرد و طرف عربی و یهودی را به پای میز مذاکرات در لندن فراخواند.
کنفرانسی که در فوریه 1939 و با حضور نمایندگانی از فلسطین و کشورهای عربی و همچنین نمایندگان یهودی در لندن تشکیل شد، به هیچ نتیجه مشخصی نرسید و این مسئله باعث شد که انگلیس خود بدون در نظر گرفتن نظرات طرفین راهحلی را ارائه دهد.
پس از آن دولت انگلستان در می سال 1939 «کتاب سفید» را منتشر کرد که تا حدی به معنای پیروزی سیاسی فلسطینیها بود. دولت انگلستان در این کتاب، قاطعانه تاکید کرده بود که تشکیل یک دولت یهودی در فلسطین در سیاستهای این کشور هیچ جایگاهی ندارد و خواست انگلیس تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی است که در آن قدرت میان عربها و یهودیها تقسیم شود.
ضمناً بریتانیا از تصمیم خود برای تشکیل یک دولت فلسطینی طی ده سال آتی خبر داده و اعلام کرده بود که میزان مهاجرت در 5 سال آینده از سقف 75 هزار نفر تجاوز نخواهد کرد و بعد از آن، مهاجرت یهودیها را متوقف خواهد ساخت مگر اینکه عربها خودشان خواستار تداوم مهاجرت یهودیها باشند. از دیگر مسائلی که انگلستان در کتاب سفید بر آن تاکید کرده بود، ممنوعیت فروش زمین در برخی مناطق فلسطین بود، ضمن آنکه فروش زمین در دیگر مناطق نیز به صورت مشروط ممکن بود.
در این میان بیشتر رهبران فلسطینی با نظر به تردیدی که نسبت به اجرای وعدههای مذکور انگلستان داشتند، با مفاد کتاب سفید موافقت نکردند.
از سوی دیگر، در طرحی که از سوی انگلستان ارائه شده بود استقلال فلسطین منوط به موافقت یهودیها و مشارکت آنها در حکومت بود و از طرف دیگر، بریتانیا در زمینه عفو عمومی انقلابیون و یا مصالحه با رهبر بزرگ فلسطین «حاج امین الحسینی» هیچ وعدهای نداد.
علاوه بر همه اینها فلسطینیها دور از خرد میدیدند که خیلی سریع در مقابل طرحی که در آن برخی امتیازات (به دشمن) داده شده بود، موضع موافق اتخاذ کنند. به هر حال گذشت زمان مشخص میکرد که دولت انگلستان که آن همه بر اجرای طرحش تاکید داشت، تا چه حد در اجرای این تصمیم خود جدی است. از سوی دیگر، یهودیان نیز مخالف اجرای طرح مذکور بودند.

- ۰ نظر
- ۲۶ جولای ۱۴ ، ۰۳:۱۵